دانلود رمان هزار چم (جلد اول) از زینب ایلخانی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، معمایی، هیجانی
تعداد صفحات: ۱۱۸۲
خلاصه رمان:
ریحانه از یک خانواده سنتى و با عقاید محدود، دل در گرو قهرمان داستان حاج امیر جبارزاده دارد، جوانمردى پهلوان مسلک که خصوصیات ویژه خاصى دارد، اما دست تقدیر و اشتباهات مختص سن کم ریحانه باعث ازدواج اشتباه او با شهاب جبارزاده پسر عموى حاج امیر میشود، ازدواجی که تنها از سر انتقام بچگانه شهاب میباشد حاج امیر که پسر عموی بزرگتر شهاب است و همیشه حکم پدر او را داشته است از عشق و احساس خویش نسبت به ریحانه چشم پوشى میکند و این شروع اولین چم از هزارچم روایت است …
قسمتی از رمان هزار چم :
با خیال راحت دوباره چشم هایم را میبندم دیگر نمیسوزم و دلم، لختی خواب بدون تشویش شب گذشته میخواهد اما…
اما یک مرتبه چشم هایش برق چشمان پرشور و مشکیاش را به یاد میآورم بی اختیار بغض میکنم دلم میخواهد اینجا باشد…
دلم میخواهد بغلم کند و بگوید تمام دیروز هم یک کابوس بوده است و تمام شده است…
چرا نیست؟ کجاست؟
بغضم مثل وقتی که بچه بودم و اوریون گرفته بودم ورم میکند و احساس میکنم حالا شبیه یک وزغ هستم که زیر گلویم باد کرده است.
اما واقعیت این است که جز خودم کسی این بغض را نمیبیند.
ناله میکنم شاید همین حوالی باشد. شاید اگر صدایش کنم خودش را برساند؛
نوازشم کند و بگوید: بچه ام حالت خوبه؟
بعد من در آغوشش ابر بغضم را بچلانم و اش کهایم، سینه اش را بشورد…
صدایش میزنم، با همه بی جانیام جانم را طلب میکنم: شهاب!
اسمش سکوت میآفریند در حوالی ام… نمی آید.
چشم هایم را به سختی باز میکنم. جز پرستار و حاج امیری که انگشت اشاره و شصتش را به گوشه چشمانش میفشرد، کسی را نمیبینم…