توضیحات
رعنا در رمان از قنوت تا غنا، دختری است که برای رضایت پدر و مادرش از آرزوهایش دست شسته، اما حالا به مرحلهای رسیده است که حس میکند همه چیزش را باخته. تصمیم میگیرد از این پس شیوه دیگری برای ادامه زندگی برگزیند که بر طرف کردن مشکلات پیش رو چندان آسان به نظر نمی رسد.
نام این اثر: رمان از قنوت تا غنا
نگارنده: فیروزه شیرازی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان از قنوت تا غنا
با شنیدن صدای جیغ وحشت زده از خواب بیدار شدم. عرق سردی روی بدنم نشسته بود. با صدایِ دعوا و فریادی، که از سر شب از واحد روبرو می آمد، به سختی توانسته بودم بخوابم. باز هم صدای دادُ هوار و شکستن وسایل می آمد. هراسان از جا برخواستم.
گیج و منگ بودم و چشمانم به دلیل کم خوابی تار میدید. کورمال کورمال به طرف سالن رفته و چراغ را روشن کردم. نگاهی به ساعت دیواری انداختم که دو و نیم را نشان می داد. تنها یک ساعت خوابیده بودم. با صدای فریاد دیگری، تکان سختی خوردم. احساس کردم، شلوارم خیس شد. به احتمال زیاد ترس باعث شده، کنترلم را از دست بدهم. تنهایی و تاریکی هم مزید علت بود.
تعادلم را نمی توانستم حفظ کنم. در حالیکه می لرزیدم، خود را به در آپارتمان رسانده و آن را باز کردم، که ای کاش این کار را نمی کردم. آنچه پیش چشمم بود، باعث شد خشکم بزند. پیر مرد واحد روبرو با سری شکافته که خون از آن مثل جوی روان بود و تمام پاگرد را قرمز کرده بود، لای در ورودی آپارتمانش افتاده بود.