دانلود رمان سیاه نمایی از مریم پیروند کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، درام، رازآلود
تعداد صفحات: ۲۲۷۴
خلاصه رمان:
الوند پسری که حاصل یه رابطه نادرسته و چون همه اقوامِ پدرش بهش لقب بدی دادن، سالهاست خانوادهشو ترک کرده و برای خودش یه زندگی عجیب و پرماجرا درست کرده، زندگی که پر از آدمهای جورواجور با شغل و سیاستهای کثیفه… توی کارهاش از یکی رقیبهای بزرگش ضربه میخوره و سعی میکنه برای تلافیِ کارش، به تک دخترِ اون شخص نزدیک بشه، دختری که از چند و چونِ کارهای باباش اطلاع داره و حاضره برای نجات جونش، حتی خودشو قربانی کنه …
قسمتی از رمان سیاه نمایی :
در اتاق رو باز کردم و همراه محسن وارد اتاق شدیم… نامی پشت سیستم نشسته بود و به محض دیدنم با ادای احترام بلند شد.
-خوش اومدین آقا.
دستم رو تکون دادم: بشین… و روی مبل چرم نشستم.
-چه خبر؟
محسن به طرفش رفت و پشت صندلیش ایستاد و به سیستم زل زد.
نامی: چیز خاصی نبود، فقط یه خبر جدید بینشون بوده، باباش زنگ زد در مورد ازدواجش گفت، انگار تو یه قرار تعیین شده مشخص کرده با کسی ازدواج کنه… دختر شم انگار مخالفه… گفت مجبوره به این وصلت تن بده و از این حرفا…
-نگفت اون زن کیه؟
-اسمی ازش نبرد فقط گفت تو کارخونهی یخ باهاش قرار ملاقات داره دخترشم باید حضور داشته باشه…
-این چی گفت بعد؟
نگاه تیز محسن رو روی خودم حس کردم… توجهی بهش نشون ندادم:
-اولش انگار قصد داشت مخالفت کنه، یکم جروبحث کردن بعدم دلیل آورد که فردا باید مطب باشه…
– هیچی دیگه باباش گفت حتما باید باشه، نمیدونم واقعا اونجا قرار ملاقات دارن یا مهمونی چیزی هست.
محسن- مهمونی تو کارخونه یخ؟
-شاید…
محسن با تایید سرش رو تکون داد و با دینگی که صفحهی نمایشگر صدا داد نامی سریع هدفونها رو توی گوشش گذاشت نگاهم روی حالتِ تنگ شدن ابروهاش بود، بلند شدم و کنارش ایستادم.
اشاره کردم: چیه؟
دستش رو تکونی داد تا کمی صبر کنم و لحظه ای بعد هدفونها رو به طرفم گرفت و از روی صندلی بلند شد تا من بشینم.
-این دختره یه طوریشه مریضی چیزی داره، همش با خودش حرف میزنه …
الوند پسری که حاصل یه رابطه نادرسته و چون همه اقوامِ پدرش بهش لقب بدی دادن، سالهاست خانوادهشو ترک کرده و برای خودش یه زندگی عجیب و پرماجرا درست کرده، زندگی که پر از آدمهای جورواجور با شغل و سیاستهای کثیفه... توی کارهاش از یکی رقیبهای بزرگش ضربه میخوره و سعی میکنه برای تلافیِ کارش، به تک دخترِ اون شخص نزدیک بشه، دختری که از چند و چونِ کارهای باباش اطلاع داره و حاضره برای نجات جونش، حتی خودشو قربانی کنه …