توضیحات
پارسا حکمت، مردی عیاش و خوش گذران که در ۱۵ سالگی باعث باردار شدن مه جبین پارسا میشه و با درگیر شدن خانواده ها، به همراه خانوادش برای همیشه از ایران میره تا ازدواجی صورت نگیره.
حالا بعد از ۲۵ سال با ورود آرامش، دختری ۲۵ ساله، به زندگیش؛ و راه یافتنش به خونه پارسا برای اهداف نفسانیش، متوجه میشه که..
نام این اثر: آرامش پارسا
نگارنده :شمیم حیدری
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان آرامش پارسا
باکس گلی از گلهای مورد عالقهی آرامش خرید و به آن فکر کرد که آرامش برایش حکم نفس داشت. به تغییر احساساتش فکر کرد که چطور آن حس پدر بودن و حامی بودن، تغییر شکل داده بود و تمام تعهد و عشقش را معطوف و محدود به آن دختر کرده بود برای او که نه عشق معنا داشت نه تعهد و نه عاشقی کردن، این حس عجیب و تازهای که در رگهایش به جریان افتاده .بود، حکم زندگی داشت برای مردی به سن او، شاید تن دادن به بازی آرامش خیلی خنده دار بود اما پارسا تمام آن سناریو را به جان میخرید تا برق شیطنت را توی چشمهایش ببیند و شوق زندگی را از خندههایش بگیرد. هیجانی که برای آرامش داشت، برای هیچ کدام از زنهای زندگیاش نداشت.