رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان زهار
  • ژانر: #عاشقانه #انتقامی
  • نویسنده: آرزو نامداری
  • ویراستار: رمان لند

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان زهاراز آرزو نامداری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سردار،مردی سی و یک ساله ست که برای یه کینه ی قدیمی به خانواده کامیاب نزدیک شده. آهو که عضو این خانواده ست.دختر نوزده ساله ای که با معصومیت و قلب مهربونش قربانی کینه ی سردار میشه… سرداری که با دوست جذابش برای دخترک قصه ی ما تله گذاشتن… یه تله ی بزرگ ناموسی،برای نوه ی حسین علی خان کامیاب که روی ناموسش قسم می خوره… بریم ببینیم سردار بیرحم ما دلش میاد با آبروی آهوی دلبرمون اینجوری بازی کنه… یا اینکه…؟

خلاصه رمان : زهار

دلبر طناز می خندد و با دستی که روی سینه ی سردار می گذارد ، او را به پشت هول می دهد… رویش دراز می کشد و چقدر بی رحمانه دل می برد… چه جنگ نابرابری… چه توطئه ی دلفریبی… می خندد و نفس گره خورده ی سردار ، برایش پر از لذت است: _همه چیتو میدی… اما من…؟ دیگه برنمی گردم….! درد عمیقی درست در شکاف سینه اش جا خوش می کند… می خواهد مُچ دستش را بگیرد و او را آنقدر به خودش فشار دهد…آنقدر در بازوهایش فشار بدهد تا خودش برای ماندن دست و پا بزند…

فشار می دهد و سرش را مهار می کند: _دلم برات تنگ شده… حالیته…؟ من الان می خوامت… اینجوری بهم نگاه نکن و توام الان منو بخواه… بخواه تا همه چیزو صف به صف برات درست کنم…! آهو باز هم می خندد و خالش… چرا هرلحظه بی رنگ تر و محو تر می شود…؟ سردار اصلا از این موقعیت خوشش نمی آید… مرد گنده احساس نا امنی می کند… ترس دارد و نکند این فرشته برود…؟ چانه اش را به طرف خودش می کشد تا برای دومین بوسه ی پر تب و تابش، او را از تک و تا بی اندازد…

می خواهد وسوسه اش کند… لب پیش می برد و همینکه می خواهد بوسه را آغاز کند ، انگار که دستی پر زور تَنش را پس می زند… سردار شوکه و ناباور، به جای چند ثانیه قبل دخترک نگاه می دوزد… نگاه می چرخاند و او را کنار در اتاق می بیند… چه شد…؟ این همه قدرت فقط برای یک دختر…؟ _بیا اینجا آهو…همین الان…! دخترک با لباس رویایی وخانه خراب کنش ، از شانه ی چپ به طرف سردار برمی گردد… نگاهش… آخ نگاهش دارد مردی که تمام عمر از احدی نترسیده بود را وحشت زده می کند… می خواهد برود…

خلاصه کتاب
سردار،مردی سی و یک ساله ست که برای یه کینه ی قدیمی به خانواده کامیاب نزدیک شده. آهو که عضو این خانواده ست.دختر نوزده ساله ای که با معصومیت و قلب مهربونش قربانی کینه ی سردار میشه… سرداری که با دوست جذابش برای دخترک قصه ی ما تله گذاشتن… یه تله ی بزرگ ناموسی،برای نوه ی حسین علی خان کامیاب که روی ناموسش قسم می خوره… بریم ببینیم سردار بیرحم ما دلش میاد با آبروی آهوی دلبرمون اینجوری بازی کنه… یا اینکه…؟
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=2508
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • آرتین
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظر شما چه جاهایی برای دانلود رمان ایرانی وجود دارند؟

  • پرند
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان به عنوان مثال خوبی از توانایی صفحه در خلق داستان طولانی با بهره گیری از حداقل شرایط، خوبه.

  • پریا
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان‌ها باعث میشه من بتونم به دنیای خودم فرار کنم و اوقات آزادم رو به بیکاری نگذرانم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!