توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان پرده پوشی نگاه اثر مهسا میر حسن پور (MahsaMHP) (نویسنده انجمن رمانبوک) پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
آن سوی پردهی نگاه، بیشک زیباست. واقعهها که رنگ میگیرند، روشن میشوند و به ناامیدترین شکل ممکن، در ذهن ما نقش میبندند. من، دستانم را بر روی چشمانش قرار میدهم تا در آنسوی پردهی نگاه، زیباییهای محیر از آنِ جسم و روحش شود …
خلاصه رمان : پرده پوشی نگاه
سردی حسرت در چشماناش آشوب می کنند چشمانش را در حدقه میچرخاند و تلخندی میزند… حسادتی که دریای چشمانش را یخ میزند، سیاهی که دنیایش را فرا میگیرد راه همواری که در پیچ و خماش همواری را دفن می کند ترس و واهمه ای که در وجودش جوانه میزند همه سرچشمه از یک نگاه سوزناک هستند. سرچشمه اشان تنها همان حرف های ملامت است. لب هایم را به گوشش نزدیک میکنم: – خوشحال شد. نیازی نیست واقعیت را
بگویم آن سوی پرده نگاهش جهانش را میسازد. ساعت ها بنشینم و به قلبت فکر کنم برای من می کوبد؟ برای من؟ چند وقتیست در لغت نامه ام “من” کم رنگ شده و “تو” رنگت را بر همه ی کلمات ،پاشیدی، همه ی کلمات رنگ “تو” را دارند… تو از آن که دستانم چشمانت را گرفته، واخواهی نمیکنی؟ و من خودرأیم و به خود میقبولانم که پشیمان نیستی. تو این را به حساب همان جمله بنام بگذار. – تعشق نظرم را ضریر ساخته بی پروا، زمزمه می
کنند و گیتی امان را دگرگون می سازند. قفل زبانی که مدت هاست شکانده اید ضمانتی که فرسنگ ها از آن فاصله دارید آرامشی که تباه ساختید، ولعی که خون را در رگ هایتان می جوشاند تمنای قلب که مغزتان را چنگ میزند… بسنده نیست، توصیف ها مانده تا قضاوت را بگویم و به رختان بکشانم در گوشش زمزمه میکنم: گاه سکوت می کنند به حجت حرف هایی که ندارند. به راستی چه زیبا میشد اگر عوض قضاوت سکوت می کردند …
منبع اصلی جهت دانلود بزرگترین سایت کتاب رمان: دلنوشته پرده پوشی نگاه