توضیحات
ستاره دانشجو رشته ادبیات داستانی هست که برخلاف مخالفت های خانواده اش با یوسف یکی از همکلاسیهای شر و شیطونش نامزد میکنه ، چیزی از نامزدی شون نمیگذره، که برادر ستاره سهیل که با دختر عموش بیتا نامزد هستن ، ناخواسته به خاطره خیانت نامزدش اون رو به قتل می رسونه، بهنام برادره غیرتی و دیوونه بیتا و پسر عموی ستاره و سهیل که ستاره رو به خاطر چندین بار اشتباه که ازش دیده به چشم یه دختر خراب می بینه ، بعد از اون اتفاق با وجود اینکه خودش نامزد داره، شرط میذاره در عوض آزادی سهیل ، ستاره باید از نامزدش جدا بشه و پنج سال صیغه اون بمونه و……
نام این اثر: مرثیه برف
نگارنده: فاطمه درخشانی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان مرثیه برف
دلم میخواست همونجا سرم رو محکم از دست اون یوسف بیشعور بکوبونم به دیوار ، گوشی رو از تو جیبم کشیدم بیرون قبل از اینکه برم توی اتاق سایلنتش کرده بودم به خیال خام فکر میکردم قبل از رفتن بهم زنگ زده یا پیام داده اما وقتی دیدم نه از زنگ خبری هست و نه از پیام با حرص دوباره گوشی رو پرت کردم نه جهیم ، مامان که همه کارهام رو گرفته بود زیر ذره بین نگاهش گفت
چرا نمیخوای باور کنی این پسره برای تو شوهر بشو نیست که نیست…