توضیحات
دخترا متفاوت اند. یه وقتایی تصمیمایی میگیرن که پشتش کلی اتفاق براشون میوفته. گاهی یه سریاشون برای اولین بار که عاشق میشن، صبر نمی کنن تا معشوقشون قدم اولو جلو بیاد. خودشون قدم اولو یعنی خاستگاری کردنو بر میدارن. بعضی وقتا این میشه اولین اشتباه اما میشه اسمشو گذاشت عشق عاشقی که برای عشقش هرکاری رو میکنه تا داشته باشتش. و اما در نهایت… عشق تاوان داره…
نام این اثر: رمان انتقام در برابر اشتباه عاشقانه
نگارنده: دلارام
سبک: عاشقانه، طنز، انتقامی
قسمتی از رمان انتقام در برابر اشتباه عاشقانه
لباسمو عوض کردم و لپ تاپمو برداشتم و با شکم روی تخت دراز کشیدم. روشنش کردم و فتوشاپ و باز کردم. به اصرار مامان و بابا که تنها فرزندشون من بودم، تجربی خوندم تا مثلا تو یکی از شاخه هاش تحصیلمو ادامه بدم. کنکور دادم اما الحمدالله چون هیچی نخونده بودم، قبول نشدم. چیزی غیر از اینم انتظار نمی رفت. از اون سال به بعدم تصمیم گرفتم واسه خودم زندگی کنم. رفتم دنبال علایقم.
کلاسی نقاشی و کلاسای آموزش زیبایی و خیلی از ورزش ها. امسال هم که درگیر فتوشاپ و رشته ی ورزشی اصلیم یعنی والیبال بودم. بین تمام رشته هایی که امتحان کرده بودم فتوشاپ و خیلی دوس داشتم. از این که می تونستم یه ادمو ویژگی های ظاهریشو تغییر بدم خیلی خوشم میومد. کارمو سیو کردم و جلو آیینه ایستادم. موهامو مرتب کردم و رفتم پایین. الانا بود که دیگه بابا بیاد…
+ مامان شام چی درست کردی؟؟؟
_ قیمه.
بابات ظهر گف واسش درست کنم.
گوشی مو روشن کردمو گفتم: آها پس اقاتون، عشقتون دستوز دادن!!!!
+ از دست تو.
باز از این حرفا زدی؟؟؟
یه گروه داشتیم که فقط مال منو مهسا و یگانه و سارا بود. رفتم توی گروهو پیامارو چک می کردم. با خوندن پیاما دیگه داشت از سرم دود بلند میشد…