توضیحات
داستان رمان سوگلی شیخ درباره نگار دختر 20 ساله ای که سوار ماشین مرد مسن و پولداری میشه تا تیغش بزنه. بی خبر از اینکه اون مرد رئیس یک باند مافیا در دبی هست و میشه سوگلیِ شیخ! اما به محض ورود به عمارت عاشق فواد، پسر شیخ میشه و اونا رابطه عاشقانه و پنهانیشون رو شروع می کنن. همه چیز از اونجایی شروع میشه که شیخ وسط رابطه نگار و فواد سر میرسه و….
نام این اثر: رمان سوگلی شیخ
نگارنده: شاین
سبک: عاشقانه، بزرگسال، معمایی، جنایی
قسمتی از رمان سوگلی شیخ
با حرص دوباره مشغول آرایش چشمش شد و بعد من براش یه خط چشم گربه ای قشنگ کشیدم. برای خودم هم یکی قشنگ ترش رو کشیدم طوری که چشمای سبزم بیشتر به چشم بیاد. سما مانتوی جلوباز پوشید و من مانتوی کوتاه. کتی که به خوبی اندام بی نقصم رو به رخ می کشید. به لطف باشگاه رفتن تونسته بودم بدنم رو از اون لاغر بودن یکدست در بیارم و حالا کمی فرم داشت…
باسنم برآمده بود و سینه هام گرد و سفت البته کوچیک! اما سما همیشه میگه سینه های تو انقدر داغه که من که دخترم میخوام بخورمشون. اگه سما گرایش به جنس مخالف نداشت، بدون شک می گفتم به من نظر داره. اما خب دیگه اون فقط به پسرا میل داشت مثل من.
وقتی حاضر شدیم، بی سر و صدا از پله ها رفتیم پایین. مامان سرش درد میکرد و تو اتاق خواب بود. ترجیح میدادم بیدار نشه چون احتمالا خبر نداشت که دارم با سما میرم بیرون و وقتی بیدار شه قراره حسابی پوستم رو بکنه. از خونه زدیم بیرون و به سمت خیابون دویدیم. چرا که چند تا از همسایه های فضول از پنجره نگاهمون می کردن و ما دلمون نمی خواست فرصت دید زدن رو بهشون بدیم…
