رمان لند
دانلود رمان
رمان حوا
  • حجم: 10.7 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

فریاد زد اما به جای صدای بلندی که از حنجره‌اش خارج شود، صداهای نامفهومی به گوش رسید. انگار یکی دستش‌ را روی گلویش گذاشته بود و محکم فشار می‌داد. اکسیژن به ریه‌هایش نمی‌رسید. مانند ماهی دهانش را باز و بسته می‌کرد. نفس عمیقی کشید اما به جای هوا،  مزه‌ی بد پارچه را روی زبانش احساس کرد. تقلا کرد تا چشم‌بند از روی چشم‌هام پایین بیاید، اما فایده‌ای نداشت. قلب سیاه و تاریک این آدم ها اکنون نصیب چشم‌های او شده بود….

نام این اثر: رمان حوا
نگارنده: نهال
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان حوا

دست های بسته شده اش را بالا آورد و عرق روی شقیقه اش را پاک کرد. برای رهایی تلاش می کرد اما هر بار به در بسته ای می خورد. خسته از تلاش های بی نتیجه روی چهار پایه چوبی آرام می گیرد. با باز شدن قفل در، سرش را بالا می گیرد اما پارچه ای که روی چشمانش بسته شده است مانع اجازه ی دیدن را به او نمی دهد.

صدای قدم های شخصی که هر لحظه نزدیک تر می شود را می شنود و خودش را برای هر اتفاقی آماده می کند. پارچه از روی چشم هایش کشیده می شود و می تواند قیافه ی شخصی که روبرویش ایستاده را ببیند. هیکل درشت، ریش های بلند و شکستگی کنار ابروش آدم ترسناکی از او ساخته است.

– خب استراحت بسه، پاشو که کلی کار داریم.
دامون با شنیدن این جمله دندان هایش را روی هم می سابد گویا که خرخره ی این مرد زیر دندان هایش است.
– کات، فوق العاده بود فرهود جان، می دونستم از انتخابت پشیمون نمی شم.
فرهود بی توجه به این همه تعریف و تمجید از روی چهار پایه بلند شد. کلافه دستش را لابه لای موهایش کرد.

خرید کتاب
45,000 تومان
https://romanland.ir/?p=29793
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!