توضیحات
رمان بزکش یک داستان هیجانی و خواندنی درباره دختری به نام غوغا است. دختری که یه شب بارونی یه مرد خونی پیدا میکنه اما خبر نداره که اون مرد در واقع…
نام این اثر: رمان بزکش
نگارنده: زهرا مهرزاد
سبک: عاشقانه، هیجانی
قسمتی از رمان بزکش
– اینجا که ما خریدار نداریم. برم خونه مسلم اینا با اون مسابقه رو ببینم فعلا که توی این خونه زن سالاریه!
مامان گلی با تاسف نگاهش کرد که رفت لباسشو پوشید و اول پشیونی گلی رو بوسید. بعد یکی زد پس کله من تا خواستم پاشم سریع دوید که ترجیح دادم بشینم و سریالم رو ببینم وگرنه این قصه سر درازی داشت!
با ذوق داشتم به فلیم نگاه می کردم. همین که به صحنه حساس فیلم رسید یکدفعه تلوزیون پر شد از برفک! شت! با لبای آویزون برگشتم سمت مامان گلی که خندید و گفت:
_دورت بگردم مار (دورت بگردم مادر) فکر کنم آه سیامک گرفت. پاشو مادرجان برو طبقه بالا دنبالش، بیاد این تلوزیون رو دست کنه فیلمتو ببینی. فکر کنم دیگه آخرای مسابقه باشه!
چشمی گفتم و سریع پریدم یه شال ورداشتم و رفتم سمت طبقه بالا خونه مسلم اینا. مسلم با مادرش زندگی میکنه رفیق صمیمی سیامکه و باباش خیلی وقته عسلویه کار میکنه. هر چند ماه یکبار میاد مرخصی، بین خودمون باشه ولی یه مدت همه می گفتند که زن گرفته اونجا ولی بقول مامان گلی: الله و العلم…