توضیحات
در رمان جهان آلوده خواب است، ندا در اثر صانحه ای پدر و مادرش را از دست می دهد. خودش دچار فراموشی می شود و با خانواده دایی اش زندگی می کند. کیهان پسردایی اش او را متقاعد می کند که نامزد بوده اند. اما ندا با خواب هایی که می بیند به دنبال واقعیت …
نام این اثر: رمان جهان آلوده خواب است
نگارنده: بهاره زعفرانی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان جهان آلوده خواب است
انگشت سبابه اش را به سمت برنده ی مسابقه ی کارتینگ گرفت و همانطور که سیگار را گوشه ی لبهایش نگه داشته بود، گفت:
– اونو نگاه. یکی از بی غمترین آدمای دنیاست مفتخور عوضی.
پوزخندی زده و چپ چپ و با تمسخر نگاهش کردم. یک شلوار جین رنگ و رو رفته و تیشرتی ساده به تن داشت و موهای کدر و نامرتبش هم با وحشی گری روی پیشانیاش رها شده بود.
– تو از کجا میدونی مفت خوره و غم و غصه نداره؟
حین این که با چشمانی تیز شده به برنده زل زده بود، سیگار را بین انگشتانش گرفت و دودش را به هوا فرستاد.
– معلومه دیگه الاغ. اینجور آدما رو با یه نگاه میشه تشخیص داد.
چینی به بینی داده و سر به افسوس جنباندم:
– هزار بار گفتم جلوی این کافه ی کوفتی سیگار نکش. دوست داری خانم رسولی ببینه و بیرونم کنه؟
سیگار را زمین انداخت و زیر پایش له کرد.
– ول کن این حرفا رو. امروز دم صبح که زدی بیرون، صاحب خونه اومد برام شاخ و شونه کشید. برنامه ات چیه؟
لنگه ابرویی بالا انداختم و با کراهت نگاهش کردم:
– برنامه ی من چیه؟! این ماه کرایه خونه رو تو باید اِخ میکردی شازده؛ نه من.
اخمهایش در هم رفت و صدایش را بالا برد:
– ِد چرا حرف مفت میزنی؟ مگه ندیدی اون مرتیکه ی آشغال بیرونم انداخت؟ از کجام دربیارم اجاره ی اون سگدونی رو بدم آخه؟