توضیحات
پونه جم در کل دوران زندگی مشترکش با همسرش نامی، شیفتگی و فریادهای زیادش برای خواسته شدن و حفظ رابطه اش نافرجام می ماند و تصمیم به طلاق می گیرد. برگشت غیرمنتظره خانواده همسرش به همراه مرد جدیدی به نام یغما منجر به اتفاق های پیش بینی نشده ای می شود که در تصمیم ادامه زندگی مشترکش با نامی اثر می گذارد و اینگونه داستان رمان نامتقارن شروع می شود…
نام این اثر: رمان نامتقارن
نگارنده: red writer
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان نامتقارن
دست عرق کرده ام را به گوشه مانتوام می کشم. استرس باعث شده بود دهانم مزه تلخی بدهد. با اینکه توافق کرده بودیم بدون مشکلی از هم طلاق بگیریم، اما باز هم نگران هستم زیر قول و قرارهایش بزند. خودم خوب میدانم کارم انقدر ساده و بدون مشکل حل نمی شود. با گوشه روسری ام خودم را کمی باد میزنم گرما به اندازه کافی موفق در کلافه شدن بیشترم شده بود.
گوشه سالن چشمم به آب سرد کن می افتد. تقریبا به سمتش پرواز می کنم. سروصدای داخل سالن اعصابم را به هم ریخته بود و بیشتر شوک زده از این حجم زن و مردی که دم از تفاهم نداشتن، می زدند. لیوان یکبار مصرفی برمیدارم و کمی آب می ریزم.
همین که لیوان را به دهانم نزدیک می کنم، صدایش را نزدیک به خودم می شنوم. تکان بدی می خورم و چون انتظارش را نداشتم، لیوان از دستم می افتد و مقداری از آب روی شلوارم پاشیده می شود. دستم را روی قفسه سینه ام که به شدت بالا و پایین میشد، میگذارم و …