توضیحات
نگین در رمان چرا اینگونه رقم خورد، دختر زیبا و ساده ی است که از همه جا بی خبر بخاطر کینه ای قدیمی که به او ربطی نداشت، وارد بازی ای میشه که سرنوشتش را عوض می کند….
نام این اثر: رمان چرا اینگونه رقم خورد
نگارنده: بهناز مهدوی نیکو
سبک: عاشقانه، هیجانی، انتقامی
قسمتی از رمان چرا اینگونه رقم خورد
بعد از دقایقی سکوت بی مقدمه گفت: چرا اونجا؟
– باید باهاشون صحبت کنم. دوست دارم حقیقت رو از خودشون بشنوم.
با بهت برگشت به صورتم نگاه کرد .. تونستم به راحتی ذهنش رو بخونم .. فکر میکرد راستی راستی چیزیم شده و شوک وارده زده به سرم .. کلافه گفت : چرا اینجوری میکنی نگین؟
واقعا نمی دونست؟ درکش آنقدر سخت بود؟ ولی انگار واسه خودمم سوال شده چرا اینجوریم .. انگار هنوز این حقیقت تلخ رو حضم نکردم تلخیش سر دلم مونده…
– چه طوری؟
بجای جواب چند بار با مشت روی فرمان کوبید: لعنتی لعنتی لعنتی .. بخاطر همین حالت بود نمی گذاشتم چیزی بفهمی دیگه…
کف دستمو روی دهنم فشار میدادم تا جلوی حالت تهوعی که باز داشت سراغم میومد رو بگیرم. تا نگه داشت سریع در رو باز کردم و خواستم برم پایین که مچ دستم رو گرفت و گفت: مطمئنی؟
– از چی؟
– رفتن به این خونه؟ الان زمان مناسبی نیست .. بگذار واسه وقتی که آرومتر شدی هوووم؟ .. بریم خونه خودمون؟