رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان پسران شاه دختران گدا
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز، کلکلی
  • نویسنده: امیر فرهی
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 89

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان پسران شاه دختران گدا از امیر فرهی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نکرده چرخ روزگار، بر هیچکس وفا، چون مى خوانیم هرساله در قصّه ها، که مجنون تر زفرهاد و شیرین تر از لیلا، از بدر عشقِ میان آدم و حوا، تا بوده عشق جاودان در راه، مى رسید شاهزاده اى به گدا! از چوپانى یوسف، به سلطنت زلیخا، به تیزى صبر ایوب و تیغۀ اهریمن ها، عشقى به شفافى دریا، به بلندى ابرها، به نمناکى لب ها، به دردناکى غم ها، به سوزناکى سرما، به وسعت قلب ها، به روشنایى فردا، به بى قرارى دل ها، عشق هاى ممنوعه، عشق شاهى به گدا،همیشه زشت و زیبا، همیشه روشن و سیاه، همیشه و همیشه تضاد!زندگى پر از پایین و بالا،و عشق و عشق و عشق میان کیست؟دو قبیلۀ ازهم جدا…

خلاصه رمان : پسران شاه دختران گدا

هر چهارتا پیاده شدیم. ما سه تا جلوتر راه مى رفتیم و اونم پشت سرمون داشت مى آمد. با ذوق و شعف به هر گوشه سرک مى کشیدیم و کنجکاو باغچه ها و استخر و حوض بزرگى را که در گوشۀ حیاط در موازى یکدیگر واقع شده بودند را نگاه مى کردیم. سیاوشم آروم آروم پشت سرمون مى آمد _چقد شما سه تا لاغرید! براى لحظه اى برق از سر سه نفرمون گذشت و سرجامون خشک شدیم… این پسره خیلى فضول بود و این داشت نقشه هامون رو خراب مى کرد… برگشتیم طرفش و فریال باصداى محکمى گفت: توام اگه شب ها با شیر و خرما شکمت رو به جاى مرغ و بوقلمون سیر مى کردى،

از ما لاغرتر بودى! سیاوش براى چند لحظه سکوت اختیار کرد و سپس به منظور عوض کردن بحث با دست در ورودى ویلا را نشان داد و گفت: _از این طرف. این بار اون جلو تر رفت و ما پشت سرش روانه شدیم. ترسیدم بخواد کلکى سوار کنه، واسه همین سر اسلحه رو گرفتیم پشت کمرش و هلش دادم تو… در با فشار تن او گشوده شد… یه سالن بزرگ بود که از زینت نور هاى لوسترها و مبل هاى سلطنتى و سناطورى متفاوت، بسیار شیک و خیره کننده به نظر مى آمد. گلدان هاى طلایى باگل هاى گران قیمت در گوشه و کنار سالن. تابلو فرش ها و مجسمه هاى گران قیمت قدیمى چونان موزه هاى پرشکوه به

دید مى آمدند. پنجره هایى به ارتفاع 6 متر و پرده هاى زرشکى مخمل شهرزادى محفل را گرم و مطبوع جلوه مى دادند. کف پوش زمین پر از سرامیک هاى تمیز و براق بود و در نقاط مختلف سالن فرش هاى 12 مترى دست بافت پر نقش و نگار ایرانى جلوه گرى مى کرد. بى اختیار انقدر احساس آرامش کردم که با گام بلندى وارد شدم. _اینجا خونه است یا قصر سیندرلا. سیاوش_خوب اینم خونۀ من… حالا چى مى خواید. _100 میلیون تومن ناقابل با تخفیف زمستانى به شما مشترى ارجمند! سیاوش_فکرمى کنى خیلى با نمکى. هنوز حرفم تمام نشده بود که دونفر دیگه، از پله هاى پیچى سنگى طولی که…

خلاصه کتاب
نكرده چرخ روزگار، بـر هيچكس وفا، چون مى خوانيم هرساله در قصّه ها، كه مجنون تر زفرهاد و شيرين تر از ليلا، از بدر عشقِ ميان آدم و حوا، تا بوده عشق جاودان در راه، مى رسيد شاهزاده اى به گدا! از چوپانى يوسف، به سلطنت زليخا، به تيزى صبر ايوب و تيغۀ اهريمن ها، عشقى به شفافى دريا، به بلندى ابرها، به نمناكى لبها، به دردناكى غم ها، به سوزناكى سرما، به وسعت قلب ها، به روشنايى فردا، به بى قرارى دل ها، عشق هاى ممنوعه، عشق شاهى به گدا، هميشه زشت و زيبا، هميشه روشن و سياه، هميشه و هميشه تضاد! زندگى پر از پايين و بالا، و عشق و عشق و عشق ميان كيست؟ دو قبيلۀ از هم جدا...
https://romanland.ir/?p=9812
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
  • پروین
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، به نظر شما پسوند فایل رمانی چیست؟

  • تنها
    9 آذر -622 | 00:00

    من عاشق پیچیدگی‌های داستانی هستم و‌ هیجانم تا جایی میره که نتونم کتاب‌رو بذارم دستم!

  • بهنوشه
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا سایت‌های دانلود رمان از نظر قانونی مشکلی دارند؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!