رمان لند
دانلود رمان
رمان سرزمین من باران می خواهد
  • حجم: 6.48 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

فتح کردی شقایق های دشت خیالم را و باز کردی دریچه های روشنایی را به افق چشمانم. با من بگو از طعم چشمانت وقتی نگاهم را معطر می کند. وقتی قبله ی نفسهایم میشود… با من بگو از محرابی که چشمان تو رسم میکند و مرا به خود میخواند، باران شو! ببار بر من، بر کویری تشنه، بر کوره راهی که در پیچ و تاب موهایت گم شده، بر دلی که به یمن قدمهایت در هوای ملائک به پرواز درآمده…

نام این اثر: رمان سرزمین من باران می خواهد
نگارنده: گیسوی پاییز
سبک: عاشقانه، اجتماعی

قسمتی از رمان سرزمین من باران می خواهد

کش چادرم را پشت سر محکم کردم و بلند گفتم: مامان من دارم میرم، کاری ندارین؟
قامتش با کمی تاخیر در چهارچوب در آشپزخانه نمایان شد: نه مادر برو خدا به همرات. میخوای صبر کنی تا یه جایی رو بابات همرات بیاد؟

لبخندی به دل نگرانی های همیشگی اش زدم: نه بذارین راحت صبحونه بخورن. مثل همیشه میرم سر خیابون اصلی تاکسی سوار میشم. سرش را به تایید تکان داد: باشه مادر، پس وقتی رسیدی بهم پیام بده. باشه ای گفتم و در را باز کردم .

نگران بود مثل همیشه، مثل روزهایی که خانه مان آن پایینها بود و مسیرم دور. مثل این دوماهی که خانهمان به این بالاها آمده بود و باز هم مسیرم دور بود. کتونی های ماشی رنگم را به پا کردم و کیفم را از کنار در برداشتم. دوباره محتوایش را چک کردم و بعد به راه افتادم.

خرید کتاب
35,000 تومان
https://romanland.ir/?p=987
لینک کوتاه:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!