دانلود رمان جدال پرتمنا از هما پور اصفهانی کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، کلکلی، مذهبی
تعداد صفحات : ۵۸۴
خلاصه رمان :
همه چیز از یه جر و بحث شروع شد، یه جر و بحث ساده و بعد کم کم تبدیل شد به یه جدال، جدالی پر از شیطنت و عطش… جدالی پر از تمنا، جدالی بین حوایی از تبار مسیح و آدمی از تبار محمد…
قسمتی از رمان جدال پرتمنا :
دو روزی بود که توی خونه بودم…
مامی و پاپا با دیدن من تقریبا هر دو سکته زدن…
ولی نمی دونم وارنا بهشون چی گفت که نه تنها سرزنشم نکردن بلکه مدام بهم محبت می کردن.
وارنا برگشته بود خونه. توی اتاق خودش…
و همه اینا به من آرامش می داد و کمک می کرد تا به زندگی عادی خودم برگردم و دوباره همون ویولت بشم.
آرسن هم از قضیه خبر دار شد ولی وارنا بهش اجازه نداد کوچکترین حرفی به من بزنه…
روزی که آرسن اومد دیدنم رو هیچ وقت فراموش نمیکنم…
وارنا بیرون از اتاق براش قضیه رو تعریف کرده بود…
آرسن یهویی پرید وسط اتاق… من کنار پنجره اتاقم وایساده بودم…
چرخیدم به طرفش… حقیقتش از حرکتش ترسیدم…
هنوزم از کوچکترین محرکی می ترسیدم و واکنش نشون می دادم…
آرسن وسط اتاق وایساد… زل زدم بهش. اونم زل زد توی چشمای من…
یهو چشماش بارونی شد… شاید با دیدن زخمای روی صورتم. شایدم با تصور بلایی که داشت سرم میومد…
شاید به خاطر اینکه یه روزی با همین سر نترس ممکن بود باعث بشم بلایی سرم بیاد… نمی دونم چرا…
ولی مشتشو کوبید به دیوار سرشو گذاشت روی مشتش…
دلم براش کباب شد… رفتم سمتش…
جرئت نداشتم باهاش تماس پیدا کنم. از تماس با مردها میترسیدم …
حتی پاپا و وارنا هم که بغلم می کردن ناخودآگاه جمع می شدم توی خودم…
اگه قبلا بود بدون شک بغلش می کردم ولی الان وایسادم کنارش…