خلاصه کتاب
طنین دخترنابغه ای که بعداز مرگ مادرش مجبوره که با پدر و زن باباش زندگی کنه، یه زندگی سر تا سر درد و رنج و تحقیر. طنینی که جز نخبگان کشوره، اما برای رهایی از زندانی که زن باباش براش درست کرده، حاضر میشه با فریاد گنده لات شهر که از قضا پسرعموشه و متاهل ازدواج کنه. یه زندگی متفاوت که با فریاد معنی پیدا می کنه و طنین خانم میفهمه که این فریاد خان درواقع یه..