سعید پسر ارشد حاج مرتضی تاجر به نام فرش؛ یکی از متمول ترین و معتمد ترین تاجران زنجان؛ تمام افتخار حاج مرتضی به داشتن خانواده سالم و سلامتش که مشکل اخلاقی ندارند و بی آبروی به بار نیاوردن اما... با اشکار شدن رابطه بین دلارام و سعید به اجبار باید همخونه بشن. سعید که پر از کینه و خشم با دلارام همخونه میشه و مدام تو جنگ و جدالن... دلارام که تو یه سانحه حافظشو از دست داد کم کم به این باور می رسه که هیچ رابطی عاطفه ی با سعید نداره... حالا چی میشه که سعید از دوری دلارام جنگ به پا می کنه...