(بدون سانسور) دانلود رمان دیوار آهنی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ریما دختری طرد شده از خانواده بخاطر اتفاق پوچ، اتفاقی که بی تقصیر ترین آدم اوست...پرستار کودکی می شود، اما!...پدر آن بچه کیست؟! پدری که عشق قدیمی ریما است!
در باز شد با دیدن تانیا زیر لب فحشی دادم لبخندی زد و گفت:- مبارک باشه! - مرسی. نگاهی به آرتان که با اخم داشت نگاش میکرد کرد و گفت: - آرتان یه دقیقه میای؟ ارتان نگاهی بهم انداخت باشه ای زیر لب گفت تانیا رفت و آرتان از جاش بلند شد و گفت: - الان میام عزیزم! سری تکون دادم که رفت. بیا اینم از شانس ما، آخه کجا دیدی روز نامزدی طرف زن سابقش هم حضور داشته باشه؟ اونم بیاد شوهرت و صدا کن ببره!