نیوشا دختری 15 ساله است که خواهر زاده 4 ساله اش رو میدزدن و در ازای ازادی اون نیوشا رو می خوان. بالاجبار خودش رو تسلیم می کنه و اون ها چشماش و دستا و پاهاش و دهنش رو می بندن در حالی که برهنه است. نیوشا روزها دست های گرم مردی رو احساس می کنه تا اینکه اونو آزاد می کنن اما میگن 5 سال بعد دقیقا روز تولدش دوباره اون رو خواهند دزدید… اینبار برای همیشه…