این داستان در مورد جامعه بزرگ بی دی اس ام (bdsm) است. شاید برایتان جالب باشد که به رفتارهای دگرآزاری (سادیستی) و آزار خواهی (مازوخیستی) می گویند که دو شخصیت متقابل وقتی درگیر یکدیگر می شوند یکی علایق سلطه پذیری (مازوخیستی) و دیگری سلطه گری (سادیستی) دارد و به توافق می رسند که در طول رابطه فرد سلطه گر، سلطه پذیر را مورد تحقیر و آزار جسمی و روانی قرار دهد، نکته فوق العاده جالب لذت و رضایت دو طرف به این اعمال است که در این رمان…
گاهی می دونی داری راه رو اشتباه میری، زجر می کشی ولی میگی غرورم رو شکوندن، فکر می کنی با لج بازی داری تلافی می کنی ولی خبر نداری که لج بازی تو زندگی چاقوی دو لبه است، از هر طرفش که بگیری دست خودتم میبره! من توتیا دختر کوچیک جعفر آقا درست عین عقل کل خانواده همیشه حرف هام و تصمیماتم درست بود. اما یک امتحان کوچک یک تصمیم بزرگ یک غرور کاذب… زندگی منو زیرو رو کرد اونقدر که یک توتیا شد و یک آینه عبرت…
ساقی دختری که در شانزده سالگی به اجبار و نیرنگ برادرش، تن به ازدواج می دهد و در دام یک زندگی اشتباه می افتد. پس از گذشت هفت سال، ساقی قصد طلاق دارد و برای امرار معاش خود مجبور به رقصندگی در مجالس می شود، همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یک شب در یک بزم عروسی، داماد...
(بدون سانسور) دانلود رمان بلو (blue) از نیلوفر قائمی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
پگاه دختری که پدرش توی زندانه و مادرش به بهانه رضایت گرفتن با برادر مقتول ازدواج کرده، در این بین پگاه برای فرار از مشکلات زندگیش به مجازی پناه میبره و یکی از شاخ های مجازی میشه و...
(بدون سانسور) دانلود رمان زن شرطی از نیلوفر قائمی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماریا، از همسرش جدا شده ولی با قتل همسر سابقش درگیر پرونده قتل او شده و به زندان میافتد و بعد هفت ماه آزاد میشود این در حالی است که به خاطر یک شرط آزاد شده و اما ...
(بدون سانسور) دانلود رمان شاه و نواز از نیلوفر قائمی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شاه آیهان مردی که به واسطه ی گذشته اش تبدیل به آدمی شده که برای قدرت و ثروت پا رو هر چی گذاشته تا یه آدم مشهور و موفق بشه؛ تا حدی که همه بهش لقب "شاه" ...
تاحالا شد به عواقب رفتار و گفتار و کردارتون در مقابل اطرافیانتون فکر کنید؟ شده کارما پس بدید و قربانیِ کسی بشید که تا دیروز خردش می کردید به سُخره می گرفتید و ذلیلش می کردید؟ آیا به این ضرب المثل عقیده ای دارید که با هردستی بدید با همون دست پس می گیرید ؟ شور و عشقو با انتقامِ عُقده ها رو تجربه کردید؟ آیا شده حتی از یک ثانیه ی بعد زندگیتونم خبر نداشته باشید؟ شده گاهی در چاهی بیفتید که قبلا ً برای کسی کنده بودید و حالا درست بالای اون چاه همون آدمه و در قعر چاه خود شما؟ میخوام داستانی رو براتون تعریف کنم که هرخط رمان اوج هیجان و شور و احساس کنید و هر لحظه به خودتون بگید آیا منم مثل او هستم؟
اسم من کوروشه سال ها تلاش کردم تا به جایگاهی که می خواستم برسم و به خاطر اهدافم قید خیلی چیزها رو زدم تا جلوی دستوپامو نگیره چیزهایی مثل ازدواج و بچه... اما سه سال قبل دختری دانشجوم شد که نوزده سال از من کوچکتر بود، طوری عشوه و کرشمه برام میومد که گاهی وقت ها تمرکزمو سر کلاس از دست می دادم جوری ناز می کرد و منو مغلوب خودش می کرد که افسار از کف می دادم با این حال اصلا دم به تله نمی داد، پا نمی داد، وارد هيچ مدل رابطه ای با من نمیشد، کاری کرد که برای بدست اوردنش پا پیش بذارم و برم خواستگاری اما با ورودم به خونه شون....
زندگی دختری به نام مایاست که با وجود داشتن پدر مادری بیخیال و بی مسئول، خودساخته و مستقل بار میاد اما پر از عقده و کمبود، در بیست و دوسالگی به اجبار پدر و مادرش مجبور به عقد پسری پولدار با جرایم پوشیده در میاد، دوماه بعد عقد پس از ملاقات با منصور دوست پدرش و وکیلی زبده، تصمیم میگیرند از کسری، همسرش جدا بشه و در این طی عشقی شورانگیز سر تاسر لحظه هایی پر از هیجان و احساس پیش میاد اما این عشق یک جا در فرازو نشیبی غیر قابل پیش بینی قرار میگیره، اتفاقی که نمیشد حتی بهش فکر کرد…