خلاصه کتاب
داستان دربارهی دختری به اسم تاراست که در اثر یک تصادف حافظه اش رو از دست میده. اما توی گذشته اش اتفاقی افتاده که باعث شده پدرش ازش متنفر بشه و همیشه اونو تحقیر کنه و کتک بزنه. تارا هم که میبینه نميتونه با این شرایط زندگی کنار بیاد به کمک دوستش فرار میکنه و با یک گروه قاچاقی میره دبی. اما زمانی که به اونجا میرسه میفهمه زندگی بهتری در انتظارش نیست و قراره به عنوان یک بردهی فروخته بشه. ارباب تارا که اونو میخره هیچ بویی از انسانیت نبرده و جوری تارا رو شکنجه میده و...