خلاصه کتاب
-تو با دوست پسر سابقت تو خونت قرار گذاشتی؟ با ترس عقب میروم... جلو میآید... چشم هایش ترسناک شده... دستش سمت کمربندش میرود: وایسا تماشا کن خیانت به من چه عواقبی داره! کمرم به دیوار میخورد ... از ترس لب میزنم: امیر... توضیح میدم... چانه ام را محکم میان مشتش میگیرد: فکر نمیکنم جون توضیح واست بمونه!