خلاصه کتاب
داستان در مورد دختریه به اسم ترنج که حافظش رو توی یه تصادف از دست داده.اطرافیانش که چیز زیادی ازش نمیدونن سعی میکنن کمکش کنن تا حافظه اش برگرده اما... طی این اتفاقا فقط ترنج یه چیزی رو به یاد میاره. از صحنه تار و کوتاه تصادف یادش میاد که یه نفر حین تصادف همراهش توی ماشین بوده اما هیچ چیزو هیچکس وجود اون فردناشناس رو تایید نمیکنه. این اتفاق ها همزمان میشه با زیر سوال رفتن و نقض شدن تمام اطلاعاتی که اطرافیان ترنج ازش دارن...