رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان بی محابا
  • ژانر: عاشقانه، معمایی، جنایی
  • نویسنده: Fatemeh.destroyer
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 776

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان بی محابا از Fatemeh.destroyer با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

رها دکتر سرخوش و بی‌پروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات می‌دهد و برای زنده نگه داشتن احساسش‌، دنیا را در خطر وجود این مرد می‌اندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس می‌دهد. از زندگی ساده‌ی خودش دست می‌کشد و وارد بازی خطرناکی می‌شود که نمی‌تواند پایانش را با روشنایی تضمین کند….

خلاصه رمان : بی محابا

با غرغر سرمش رو پر کردم. نگاه خواب آلودم و به ساعت دی واری صورتیم دوختم، عقربه هاش ساعت دو و چهل دقیقه صبح رو نشون می دادن. کش و قوسی به بدنم دادم و پهلوم و مالیدم. دختر ه گاومیش انقد تو خواب لگد پروند، کبودم کرد. با یادآوری فردا یی که در پیش داشتم نیشم و باز کردم. خوبه که فردا جمعه است و تعطیل، می تونم کمی استراحت کنم چون هفته فوق العاده پرکاری داشتم و انگار که مقرر شده بود فرشته نجات این آقا شم. خواستم آباژور و خاموش کنم که صدا ی ناله خفیف و نسبتا آرومی از جا پروندم. با ترس به اطراف نگاه کردم و در آخر نگاهم رو به لب های ترک

خوردش دوختم که به آرومی تکون می خوردن. با احتیاط صورتم رو به صورتش نزدیک کردم، انگار یه اسم و زمزمه می کرد. – رو… یا… روب… یا روباه؟ روباه کیه؟ – رویا.. دستم و روی پیشونیش گذاشتم، اما احساس حرارت زیادش جا خوردم و به شدت دستم و عقب کشیدم. به آرومی لب زدم:رویا چه خریه؟ خودت داری میمیری گیر دادی به رویا! پارچه تمیزی رو توی آب سرد کردم و روی پیشونی ملتهبش گذاشتم. لحن بی جون و نجوا مانندش، تو ی گوشم خیلی حزن انگیز به نظر می رسید… بدون اختیار همون جا کنار تخت سر خوردم و سرم و روی لبه تخت گذاشتم. چند ثانیه نگذشته بود که دوباره

به چهرش نگاه کردم و با پارچه دیگه ای عرق صورتش و گرفتم و بعد هم خمیازه ای کشیدم. دلی راست می گفت ها! اصلا چرا باید دماغ ا ین از دماغ من خوشگل تر باشه؟! چشم های بستش و مورد خطاب قرار دادم. – این رویا هر کی که هست واسه تو نون و آب نمیشه، سعی کن تا صبح که ببرمت اورژانس از تب نمیری بدبخت! خمیازه دیگه ای کشیدم و پلک های خستم و رو هم گذاشتم تا کمی بخوابم. حال و حوصله کار تکراری پرستاری تا صبح و نداشتم. – رها؟ بلند شو خرس قطبی! نکنه جدی به درک واصل شدی؟ پاشو… چنگی به پتو زدم و تو خواب و بیداری لگدی به طرف صدا پروندم که…

خلاصه کتاب
رها دکتر سرخوش و بی‌پروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات می‌دهد و برای زنده نگه داشتن احساسش‌، دنیا را در خطر وجود این مرد می‌اندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس می‌دهد. از زندگی ساده‌ خودش دست می‌کشد و وارد بازی خطرناکی می‌شود که نمی‌تواند پایانش را با روشنایی تضمین کند....
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=8188
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پریچهر
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان رو به من هم‌زمان یادآوری و خنده به لبم میده.

  • حمید
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا رمان‌هایی هستند که ازشان می‌توان به صورت رایگان دانلود کرد؟

  • پرتویی
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن یه رمان، تغییر نگرش آدم به دنیا رو همراه داره.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!