رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان خدیو ماه
  • ژانر: عاشقانه، هیجانی
  • نویسنده: مهدیه سیف الهی
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 1408

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان خدیو ماه از مهدیه سیف الهی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

″مهتاج نامدار″ نامزد مرد مرموز و ترسناکی به نام ″کیان فرهمند″ با فهمیدن علت مرگ‌ ناگهانی و مشکوک مادرش، قدم در مسیری می‌گذارد که از لحظه به لحظه‌اش بوی مرگ و خون استشمام می‌شود؛ مِن جمله دشمنی او با کیان و آشنایی‌اش با پدری که سال‌ها از حضورش محروم بوده و همچنین، آشنایی با مردی عجیب و رمزآلود. خیانتی که رخ می‌دهد، راز ترسناک پدری که برملا می‌شود، پاکی مادری که خدشه‌دار می‌شود، حضور مردی که تکیه‌گاه مهتاج می‌شود، صدایی که بریده می‌شود و… خون‌هایی که بی‌گناه ریخته می‌شود چه بر سر این قصه می‌آورند؟!

خلاصه رمان : خدیو ماه

با به صدا در آمدن دوباره ی آیفون، به آرامی بلند شدم و به سمتش قدم برداشتم. مقابلش ایستادم و گوشی را به گوشم چسباندم. از مانیتور آیفون، تنها نمای داخل کوچه پیدا بود و دیگر هیچ. – بفرمایید؟ صدای صاف کردن گلویی آمد و چندی بعد صدای بی نهایت آشنایی. – سلام. خانم نامدار؟ ابرویی بالا انداختم و پرسیدم: – شما؟ چرا قایم شدین آقا؟ سرفه ی دیگری سر داد و مقابل دوربین ایستاد که قلبم از حرکت ایستاد و چشم درشت کردم و ناباور قدمی به عقب تلوتلو خوردم. گوشی از دستم افتاد و صدای برخوردش به دیوار، در سرم پیچید. اینجا… اینجا چکار داشت؟ اون… اون…

لب های خشکیده ام بی هدف لرزیدند و دهانم خشک و گس شد. دستم را روی قلبم گذاشتم و به مردی که مدام پشت آیفون صحبت می کرد خیره شدم. به سختی نفس عمیقی کشیدم و دستم را روی قلبم گذاشتم و همین که کوبشش در یک لحظه بلند شد، نفس زنان خم شدم و با دست های لرزانم گوشی را برداشتم و به گوشم چسباندم. آب دهانم را به سختی فرو دادم و به صدای محکمش گوش سپردم. – صدامو میشنوی؟ مهتاج! نفس عمیقی کشیدم و با انگشت لاک زده ام دکمه را لمس کردم که صدای باز شدن در آمد و صورت مرد به سمت در برگشت. گوشی را گذاشتم و دستی به صورت

داغ کرده ام کشیدم. نفس گرفتم و به سرعت به سمت آشپزخانه دویدم تا خودم را پنهان کنم. به یخچال تکیه دادم و دستم را روی قلبم گذاشتم که تندتند میزد. بعد از این همه سال آمده بود که چی؟ روز خواستگاری و نامزدی ام خودش را پنهان کرد تا مبادل من ببینمش و دلم هوای بودنش را بکند. حالا بعد از این همه سال آمده بود که چی بشه؟ چرا باز هم مرا با عکس ها و پیغام هایش سرگرم نمی کرد؟ – یاالله. با شنیدن صدای محکم و بلندش – قلبم فرو ریخت و عصب هایم فرمان دادند. دلم داد و فریاد می خواست؛ دعوا می خواست و لجبازی! خودش هم می دانست که غریبه بود و یاالله می گفت؟!

خلاصه کتاب
″مهتاج نامدار″ نامزد مرد مرموز و ترسناکی به نام ″کیان فرهمند″ با فهمیدن علت مرگ‌ ناگهانی و مشکوک مادرش، قدم در مسیری می‌گذارد که از لحظه به لحظه‌اش بوی مرگ و خون استشمام می‌شود؛ مِن جمله دشمنی او با کیان و آشنایی‌اش با پدری که سال‌ها از حضورش محروم بوده و همچنین، آشنایی با مردی عجیب و رمزآلود. خیانتی که رخ می‌دهد، راز ترسناک پدری که برملا می‌شود، پاکی مادری که خدشه‌دار می‌شود، حضور مردی که تکیه‌گاه مهتاج می‌شود، صدایی که بریده می‌شود و... خون‌هایی که بی‌گناه ریخته می‌شود چه بر سر این قصه می‌آورند؟!
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=10504
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • تورج
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن این داستان فرصتی برای برداشتن درس‌هایی از ذهن و بافت‌های جدید از زبان و نگارش بود.

  • جامی
    9 آذر -622 | 00:00

    اگر فایل رمان دانلود شده را برای همیشه نگهداری کنم، آیا مشکلی دارد؟

  • ایمان
    9 آذر -622 | 00:00

    سلام، آیا یه سایت برای دانلود رمانهای فانتزی ارائه می‌شه؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!