رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان دلواپس توام
  • ژانر: عاشقانه، طنز، همخونه ای
  • نویسنده: VANIA.b
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 412

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان دلواپس توام از VANIA.b با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

درباره دختریه که بعد از ازدواج خواهرش، یه مشکلاتی براش پیش میاد که مجبورمیشه بره و تو خونه دامادشون برای مدتی زندگی کنه… تو اونجا اتفاقی براش پیش میوفته که اصلا فکرشم نمی‌تونسته بکنه… زندگی بیخیالو روحیه سرخوشش توی اون عمارت دچار تغییر میشه…

خلاصه رمان : دلواپس توام

4 روز از اقامت من تو خونه ی فرمنش ها می‌گذشت. تو این دو روز خیلی چیزا داشت عوض میشد. الهه مثل قبل از سربه سر گذاشتن های من حرص می‌خورد و البته خنده هاشم به راه بود. رامین و سیامک به دنبال کردنای ما داشتن عادت می کردن. رامین با همون ابهت و مردونگیش خوشحالیشو نشون می‌داد و رفتارای محبت آمیزش با الهه منو شرمنده می کرد… حیف سرش کلاه رفت با این زن گرفتنش… مرد خوبی بود. سیامک هم صحبتاش از کتابی بودن کمی بهتر شده اما همچنان بانو صدام میکنه. بماند که چقدر جلوش سوتی می‌دادم. اما چیز عجیب

این بود که خیلی به آدم حس آرامشو اعتماد می دادن. انگار سال‌هاست که می شناسیمشون. یعنی یه درصدم نمیشد حس کنی نگاهشون هیزو بده… با این حال من باز در اتاقمو شبا یه قفل میزدم. اما خب همچین فایده نداشت. سیامک شوخی می کرد، ولی اصلا نمیشد ببینی پاش از گلیمش دراز تره. فکر کنم عجیب با ادب بودن این داداشا. امروز دیگه نشد محدثه رو بپیچونم. مجبورم کرد بریم اون مانتوی کوفتی ارو بخریم. اینقدر از این مغازه به اون مغازه کرد که پیچ و مهره ی پاهام در رفت بسکه راه رفتم. خلاصه که یه مانتو چشمشو گرفت منم

اینقدر ازش تعریف کردم تا بخره همینو دست از سرم برداره… نکبت با اکراه تازه خریدش. از همونجا جداشدیم و اونم رفت خوابگاه. رامین گفته بود بخوایم خونه ارو تعمیرات کنیم زمان زیادی میبره… حالا دروغ یا راستشو خدا میدونه اما اینو فهموند مدتی موندگارم پیششون. به خونه که رسیدم الهه داشت کمک سیما خانوم (خدمتکار و آشپز، خونه ی فرمنش ها) غذا درست می کرد. رو اپن آویزون شدم و گفتم:سلااااااام بر آشپزهای خوشکل خودم. سیما ریز خندید و سلام داد. یه زن تپل مپل سفید بود. که طبق گفته ی خودش خونه زاد به…

خلاصه کتاب
درباره دختريه که بعد از ازدواج خواهرش، يه مشکلاتي براش پيش مياد که مجبورميشه بره و تو خونه دامادشون براي مدتي زندگي کنه... تو اونجا اتفاقي براش پيش ميوفته که اصلا فکرشم نمي‌تونسته بکنه… زندگي بيخيالو روحيه سرخوشش توي اون عمارت دچار تغيير ميشه...
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=12575
لینک کوتاه:
برچسب ها
دیگر آثار
نظرات
  • اسماعیل
    9 آذر -622 | 00:00

    حتماً باید به دوستام بگم که این صفحه یک رمان به کاربرانش ارائه میدهو و انتخاب کردن تجربه خوبی بود.

  • اسداله
    9 آذر -622 | 00:00

    چه ابزاری می‌تونه به من کمک کنه که بتونم فایلهای رمان دونلود شده خودم رو سازماندهی کنم؟

  • بهنام
    9 آذر -622 | 00:00

    رمان خوندن مسئولیت‌های روزانه رو به کمترین حدبا رسوندن رو با خود داره.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!