توضیحات

رمان ماندانا
(بدون سانسور) دانلود رمان ماندانا اثر فهیمه رحیمی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
داستان این رمان درباره دختری است که به معلم ادبیات شان که البته همسایه شان نیز هست علاقه مند می شود.
کاوه که پسری خشن و منظبت هست چندین بار در کلاس درس از خطاهای او می گذرد.
(کاری که هیچ وقت با دانش آموزان دیگر انجام نداده است یعنی گذشت)
آنها در رفت و آمدهای خانوادگی و آموزش درسی که با یکدیگر دارند، مینا به غلاقه ی پنهان او نسبت به خودش پی می برد…
ولی او (کاوه) وادار به پذیرش چیزی می شود که برای مینا یک ضربه ی وحشتناک است، و…
خلاصه رمان : ماندانا
هفته ای از شروع اولین ماه تابستان می گذشت و هوای گرم به دنبال قطع برق کلافه کننده و طاقت فرسا بود.
حتی آب پاشی درخت ها هم به امید نسیمی خنک کارساز نبود و هر سایه نشان از رحمت خداوندی داشت.
دیوار خانه ها بلند و فضای درون آن کوچک، چهار دیواری که نام آپارتمان به خود گرفته بود در حقیقت لانه زنبوری بود که تعدادی آدم خسته و افسرده و بیمناک از فردا را در خود جای داده بود و از هر شبکه صدای وز وزی بلند بود.
در آن حجم بسته که هر شخصی برای خنک کردن خود راهی می جست، احد کتاب راهنمای اتومبیل را بر هم گذاشت و از کنار دوستش بلند شد و گفت:
_باید بروم…
رضا ناخشنود از آنچه شنیده بود اخم به پیشانی آورد و پرسید:
_این وقت روز؟! دوست من الان همه ی مردم یک سایه ای پیدا کرده اند و خوابیده اند، صبر کن تا وقت غروب…
احد کفش هایش را پوشید و گفت:
_اما من باید…
خوندن این کتاب برای من احساس نوید بخشی شده که چهارچوب کوچک و پایه ضعیف رو با روایت درستی گسترش داده تا اندازه ای که با بقیه داستانها دیده نمیشد.
با داشتن این به عنوان گزینه، دوست دارم صبح ها که بیدار میشم با خودم یکسری وقت در آرامش و بیشتر به ورزش سپری کنم.
بودن این رمان در این صفحه شگفت انگیز به نظر میرسه، و به نظرتم باید همیشه برای همه قابل دسترس باشه.