رمان لند
دانلود رمان

توضیحات

آذر دختری سرکش و فوق‌العاده شیطون است که با خرابکاری‌هایش مادرش را به ستوه آورده است. مادر آذر برای ادب کردن او تصمیم می‌گیرد از پسرخوانده‌اش، فرجام، که دکتری در آمریکا است، کمک بگیرد. اما آذر از فرجام متنفر است و…

(بدون سانسور) دانلود رمان خشت و آینه از بهاره حسنی

چکیده رمان خشت و آینه اثر بهاره حسنی :

اتاقی بسیار با سلیقه داشت روی میزش پر از کتابهای پزشکی به زبان انگلیسی بود. به جای آوردن صندلی شروع به تجسس و فضولی در اتاقش کردم از هر کدام از عطرهایش کمی تست کردم دفتر سالنامه ایی را که روی میز کنار تختش بود حریصانه برسی کردم خودم هم نمی دانستم که به دنبال چه چیزی هستم. چیزی که نشان دهد فرجام لیاقت تربیت مرا ندارد؟ یا چیزی که فقط از سر کنجکاوی بود. از جا پریدم آن چنان که سررسید از دستم به روی زمین افتاد و از وسط باز شد. کنار در اتاق به در تکیه داده بود و با اخمی در ابروانش به من نگاه می کرد. فکر میکنم من باید صبر ایوب داشته باشم تا تو رو اون چیزی بکنم که باید باشی شانه ام را با پررویی بالا بردم. مجبور نیستی میبینی که من خیلی بی ادبم بهتره وقتت رو تلف نکنی به درون اتاق آمد و با یک دستش بازویم را گرفت و محکم از جا بلندم کرد و با دست دیگرش صندلی اتاقش را بلند کرد. راه بیفت تو الان توی زندگی در مسیر اشتباه راه میری باید دور بزنی برگردی با تمسخر گفتم مرگ من؟

پس بگذار راهنما بزنم بعد با دستم پشت دست دیگرم زدم و با تاسف ساختگی و مسخره آمیز گفتم دیدی چی شد؟ من که رانندگی بلد نیستم دکی….اشکال نداره من میرونم با هم دور می زنیم بر می گردیم. در حالیکه هنوز می خندیدم گفتم از تو سیریش تر آدم ندیدم فرجام آخرش از من کتک میخوری چیزی نگفت ولی کمی به طرفم خم شد و بو کشید آهی از سر بی حوصلگی کشید. از همه اون عطرها به خودت زدی آره؟ سرم را بالا بردم و نیش خندی گشاده تحویلش دادم و با حالتی خنده دار سرم را تکان دادم چند ثانیه نگاهم کرد و بعد اخم میان ابروانش کم رنگ شد و لبخندی جایش را گرفت که به نظر ناخواسته می آمد. افتضاحه چشمانم را چرخاندم. بی سلیقه. تو دختری باید عطر دخترانه بزنی این هم احتمالا یکی دیگر از گزارشهای مامان به او بود این که من عشق عطر های مردانه هستم.

نمیدانم چیزی بود که مامان به سمع و نظر او نرسانده باشد؟ تا عصر و تا زمانی که مامان به خانه برگشت تمام روزمان با همان سیاه بازی های من و جواب های هوشمندانه او گذشت ولی اگر از تمام اینها می خواستم بگذرم از اینکه او یک معلم فوق العاده بود نمی توانستم بگذرم مثل اینکه او بیشتر از اینکه یک پزشک باشد ذاتا یک معلم بود خیلی آرام و با حوصله درس میداد. با شیطنت های من در هنگام درس خیلی جالب برخورد میکرد به تمام سئوالاتی که می دانست نه از روی ناآگاهی بلکه از روی شیطنت است جواب میداد جوری که در آخر کار این من بودم که از کارم عذاب وجدان گرفتم و دست از سوالات احمقانه برداشتم و دل به درس دادم. حتی اگر از روی قصد تقاضا میکردم که یک مطلب را ده مرتبه هم توضیح دهد بدون آنکه به روی من بیاورد که میداند تمام این کارها از روی بدجنسی من است کامل و جامع توضیح می داد…

(بدون سانسور) دانلود رمان خشت و آینه pdf بهاره حسنی

خرید کتاب
تماس بگیرید
  • admin
  • 6 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان خشت و آینه pdf بهاره حسنی بسته هستند
https://romanland.ir/?p=27403
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!