رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان دلفریب
  • ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
  • نویسنده: هاله نژاد صاحبی
  • ویراستار: رمان لند

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان دلفریب از هاله نژاد صاحبی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تبسمی ز لب دلفریب او دیدم که هر چه با دل من کرد، آن تبسم کرد… (وحشی بافقی)

خلاصه رمان : دلفریب

از شدت ترس دندان‌هایش به‌ هم می‌خوردند. احساس می‌کرد فاصله‌ای تا مرگ ندارد. تمام وجودش یخ زده بود و نفسش یکی در میان بالا می‌آمد. با وجود آن‌ که اطمینان داشت در های خانه قفل هستند اما باز هم وحشت داخل آمدنشان را داشت. بدون آن‌که آوایی از بین لب‌های سردش خارج شود، خدا را زیر لب صدا می‌کرد. نیمه‌شب بود و تمام محل در خواب. اگر خدا به حالش رحم نمی‌کرد، زنده به گورش هم که می‌کردند کسی نمی‌فهمید. از گوشه پنجره نامحسوس نگاهی به حیاط انداخت.
خبری از آن دو مرد سیاه‌پوش که بی‌رحمانه شیشه‌های خانه‌اش را شکسته‌ بودند، نبود. نفس حبس شده‌اش را آرام رها کرد. نگاهی به سقف تاریک اتاقش انداخت و با گریه نالید: – خدایا شکرت. نمی‌توانست دیگر در این خانه بماند… حداقل تا قبل از آن‌ که پدر بی‌گناهش از زندان آزاد شود. مستاصل و ترسیده نگاهی به اتاقش انداخت. آنقدر دست و پاهایش را گم کرده بود که نمی‌‌ خواست حتی ثانیه‌ای اینجا بماند. بدون آن‌که به تاپ و شلوارش توجه‌ای کند، چادر رنگی‌اش را روی سرش گذاشت و از اتاق خارج شد.

نور فلش موبایلش را روی زمین گرفت تا خورده شیشه‌ها پاهایش را نبرد. پشت در هال مکثی کرد و نگاهش را با دقت به حیاط دوخت تا از نبود آن دو نفر اطمینان پیدا کند. کمی که خیالش راحت شد، نفسی گرفت و زیر لب شمرد. – یک، دو، سه! بدو لیلی… در را باز کرد و بدون آن‌که به اطراف نگاهی بیاندازد با بیشترین سرعتی که می‌توانست، شروع به دویدن کرد. طول حیاط را ترسیده و گریان طی کرد و از خانه خارج شد. نگاهی به کوچه تاریک و خلوتشان انداخت و به سرعت راهی خانه علی آقا، دوست صمیمی پدرش شد…

خلاصه کتاب
تبسمی ز لب دلفریب او دیدم که هر چه با دل من کرد، آن تبسم کرد... (وحشی بافقی)
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=3915
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پیاما
    9 آذر -622 | 00:00

    خیلی خوشم میاد وقتی کسی با اشتیاق بهم میگه که یه کتاب خوب پیدا کرده‌ام.

  • حافظ
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن یه رمان، تغییر نگرش آدم به دنیا رو همراه داره.

  • پیشکه
    9 آذر -622 | 00:00

    دوست دارم هربار که رمانی مطالعه میکنم به یه دنیای جدید سفر کنم و شخصیت‌هایی رو بشناسم که قبلا هیچ‌کدومو ندیده بودم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!