توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان سیلاژ اثر ریحانه کیامری پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون
سیلاژ «sillag» یه کلمهی فرانسویه به معنی عطر به جا مونده از یه نفر، خاطرهای که با یه نفر خاص داشتی یا لحظههایی که با هم تجربه کردین و اون شخص و خاطرات همیشه جلو چشماته و به هیچ اتفاق بهتری اون رو ترجیح نمیدی …
خلاصه رمان : سیلاژ
وارد پیچ بن بست شدند چراغ خانهها خاموش بود و تنها روشنی بخش کوچه لامپ زرد رنگی بود که سر در خانهی یکی از همسایه ها نصب شده بود. کنار در قدیمی خانهای که نخل سایه داری کنارش بود توقف کرد. در پوسیده خانه در تاریک شب هم نمایان بود و صدای جیرجیرکها سکوت بوسیدنی شب را میشکست. -پیاده شو. کوتاه و آرام گفته بود اما کلماتش خستگی را فریاد میزدند.
پشت سرش از ماشین پیاده شد. درگیر و دار احساسات ضد و نقیضش بود تمام تلاشش برای جدا کردن راهش از برهان کار به جایی نبرده بود. سرتق بودن و لجبازی در مقابل این مرد جوابگو نبود انگار باید راههای دیگری را امتحان میکرد. کلیدها را یکی پس از دیگری امتحان میکرد و هر بار رد میشد. انگار او هم دلش نمیآمد که سکوت شب را بشکند که سکوت اختیار کرده بود. -آقا برهان…
در جوابش “هومی” گفت و کلید بعدی را در قفل انداخت. لبش از هم فاصله نگرفته بود که صدای باز شدن در جمله بندیاش را در ذهنش بهم ریخت. کلمات به پرواز در آمدند و گیج و گنگ تنها پشت سرش وارد خانه شد. موزاییکهای لق خانه را زیر پایش حس میکرد و به قدمت این خانه قدیمی میاندیشید. -یکم خاک و خلیه اما برا امشب خوبه فردا یک چندتا کارگر میگیرم تمیزش کنن …