توضیحات
پس از سالها از خانهی خود دور بودن و در کانادا زندگی کردن، خانوادهی ما به ایران بازگشت. طیلا، خواهر طلا، که از طرف خوانندهی معروف اعلا تهرانی دعوت به همکاری در بعضی از آهنگها و همکاری با تیمش شده بود، با فهمیدن راز خانوادگی، با تردیدی عمیق روبرو میشود…
(بدون سانسور) دانلود رمان طیلا از زهرا بیگدلی
چکیده رمان طیلا اثر زهرا بیگدلی :
غریبگی نکن طیلا ما دیگه اخر هر ماه بی دعوت اینجا ایم تو هم کم کم عادت میکنی اصلا نیازی هم به هماهنگی نداریم اعلا در جریانه خودش هستی خنده ای شیطنت آمیز کرد. فقط مدیونی اگه فکر کنی تلپن سر اعلا سامین تک خنده ای زد.دقیقا میایم که اعلا رو از تنهایی دراریم رهام ادامه ی حرف سامین را گرفت. هوم راست میگه قدیما می اومدیم مجردی دور هم باشیم بعدها که امیر و سامین زن گرفتن دوره همیمون شد خانوادگی به مدت بعد دیدیم اعلا زن بگیر نیست و تنهاست نیتمون تغییر کرد و الان مدتیه که میایم از تنهایی نپوکهرو به اعلا خندید.
فکر نکنی زن بگیری تمومه ها بعدها هم ادامه داره مثلا زن بگیری به دوره میایم برا تبریک و این که خیالمون راحت شه سر و سامون گرفتی و زنت زن خوبیه برات خلاصه همین جور ادامه داره این برنامه منتها علت ها تغییر میکنه. خنده ام گرفته بود خود اعلا هم با خنده داشت نگاهش می کرد هستی که دیگر از خنده ریسه می رفت. سامین گوشی را برداشت و همان حین خندان گفت: خلاصه دور همیمون تو خونه ی اعلا کنسل نمیشه فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر دلیل میده رو به اعلا کرد. تا صبح اینجاییما بارسا بازی داره شماره ی این سوپری رو بگو بگم تخمه و چیپس بیاره رهام تاکید کرد. ماست موسیر یادت نره چیپسشم فلفلی باشه اعلا تلفن بی سیمش را از روی میز برداشت و سفارش خوراکی ها را داد.
رهام به ورودی سالن اشاره کرد. چرا نیومدن؟ بعد بلند صدا زد: مریم؟ صدای مریم بلند شد. اومدیم. با ورود امیر و مریم به احترامشان بلند شدیم. امیر حسابی پکر بود و اعلا پرسید راحیل کو؟ امیر تک خنده ای عصبی زد. – اینم پرسیدن داره باباش نذاشت بیارمش نگاهش سمتم گره خورد و لبخندی زورکی که متوجه شدم از روی ادبش است زد. بفرمایید خواهش میکنم خودش هم کنار رهام نشست.همگی دوباره نشستیم و رو به مریم با اشاره به ماگها درخواست قهوه کرد.
(بدون سانسور) دانلود رمان طیلا pdf زهرا بیگدلی