رمان لند
دانلود رمان

توضیحات

دنیا، دختری با ضریب هوشی بالا، در کودکی بسیار فعال بوده و به آسایشگاه روانی فرستاده می‌شود. اما دنیا معمولی نیست؛ او توانایی تدریس در دانشگاه را در سن ۱۹ سالگی کسب می‌کند. در این مسیر، او با سامیار معتمدی، پسری مغرور و جذاب، آشنا می‌شود. سامیار پسر جذابی است و به هیچ دختری محل نمی‌دهد. اما دنیا فکر می‌کند که عاشق اوست. آیا دنیا می‌تواند با اختراعش و راه‌اندازی آن در کشورهای دیگر، اهداف خود را تحقق بخشد؟ یا عشق به سامیار، دنیا را به سمت‌های ناشناخته‌ای می‌برد؟

(بدون سانسور) دانلود رمان لانتور از گیتا سبحانی (انلاین رمان)

چکیده رمان لانتور اثر گیتا سبحانی (انلاین رمان) :

بی اهمیت به گندی که زدم لبخندی زدم و کنار ترمه ایستادم مستخدم برام شربت آورد و منم دو لیوان برداشتم .. یکی پرتقالی .. یکی آلبالویی… خب اگه فقط یکیشو بر میداشتم اون یکی ناراحت میشد سوگل متوجه من شد و پرسید: دنیا اینا فامیلاتن؟؟ قلبی از شربتم خوردم و گفتم اوهوم! اونی که دستمو کشید برد عمم بود نگاهش خیره ی نقطه ای بود و پرسید اون نه اون پسره که جلو در دیدیمش خو.. پسر عمومه.. نریمان ، دنیا ضایع بازی در نیار ولی پشت سرت یه اکیپ پسرن که همون پسر عموتم پیششونه دارن تورو نشون میدن و پچ پچ میکنن اصلا به روی خودت نیار.. خب کاری از سریع برگشتم عقب تا ببینم کیا دارن منو نشون میدن که سوگل دستمو کشید و گفت: احمق میگم برنگرد!! عجب ها ترمه به ما ملحق شد و گفت:

دنیا؟ مگه شرکت مشترکاً برای بابای سامیار و پدر بزرگت نیست؟ پس چرا نمیبینمشون سامیارم قراره بیاد؟؟ با اومدن اسم سامیار شربت پرید تو گلوم.. و بچه ها همچنان ضربه میزدن به پشتم که مطمئنم رد انگشتای پهن سوگل پشتم مثل مهر قرمز شده نظر همه به ما جلب شده بود که ترمه نیشگونم گرفت و گفت عه دنیا!! خفه شو بسته!! اومدن انگار! و پشت بندش نگاه خیره ی همه به دره ورودی!!با چشمای قرمز شده ی ناشی از سرفه کردنم مسیر نگاه همه رو دنبال کردم و با دیدن آقای معتمدی و پشت بندش یه پسره خوشتیپ و خوش قد و بالا به اسم سامیار معتمدی قند تو دلم آب شد… نگاهم فقط و فقط خیره ی اون توی کت و شلواره جذب طوسی بود که چهارشونه و هیکله رو فرمشو بیشتر به نمایش گذاشته بود!

یادم باشه با این حجم از نگاهها خصوصا نگاه زن ها  … بهش بگم کت و شلوار نپوشه کاری از ولی جدا از هر وقته دیگه ای تموم تن و بدنم گر گرفته بود از دیدنش چقدر دلم بی جنبس که سریع خودشو باخت دوست داشتم برم جلو و خودی نشون بدم … اما بهترین کار بی تفاوت بودنه که مثلا ندیدمش اونطوری فکر میکنه چقدر هولم .. آره باید طاقچه بالا بزارم براش سوگل و ترمه با خنده گفتن نگا چه هول کرد به خودت مسلط باش دنیا.. به فنا نری یه وقت کاملا عادی رفتار کن انگار ندیدیش اصلا….  اما انگار دلت بدجوری رفته دوباره برگشتم و سامیار و دیدم که با ژست خاصی جلوی چشم دخترها و زنها داشت میرفت سمت نریمان و چند تا پسره دیگه که احتمال میدادم فامیلای دیگم باشن!!(دانلود و ارائه شده در بزرگترین سایت رمان = انلاین رمان OnlineRoman.iR)

ملتمسانه تو دلم میگفتم مسیر تو کج کن .. منو نگاه کن!!! نگاه ازشون گرفتم … همه منتظر آقای معتمدی بودن و با اومدنش کیک بزرگی رو آوردن که روی چرخ بودو پدربزرگم رفت بالامنبر و سخنرانی کرد خیلی ممنون از همتون که با قدوم خودتون محفل مارو زینت بخشیدین این مشارکت به مشارکته بزرگ و میلیاردیه که رفیق و شریک عزیزم خیلی تو این راه زحمت کشیدهاز همتون دعوت کردم بیاید اینجا تا شیرینی این پیشرفت بزرگ و باشکوه رو با هم جشن بگیریم!!!و تمام مدت چشمم به سامیاری بود که نیم نگاهی هم سمت من ننداخته بود و اصلا از حضورم خبر نداشت با صدای دست زدن بقیه چشممو ازش گرفتم و خیره ی پسر عمه ی کچل و شر و شیطونم که از قیافش معلوم بود حاصل آه کشیدن های منه برای عمم شدم. دستشو کرده بود تو دماغشو نگاهم میکردو جلوی چشمای حیرت زده ی من محتویات دماغشو مالید به لباس سوگل.. سوگل حواسش نبود که اگه بود … با . ضرب دسته سنگینش مستفیضش میکردبا خنده خم شدم طرفش و گفتم:چی میخای بچه؟ شوکولات؟؟ …

(بدون سانسور) دانلود رمان لانتورPdf گیتا سبحانی

خرید کتاب
تماس بگیرید
  • admin
  • 13 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان لانتور Pdf گیتا سبحانی بسته هستند
https://romanland.ir/?p=27563
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!