دانلود رمان نخل ها ایستاده می میرند اثر مهسا باقری

(بدون سانسور) دانلود رمان نخل ها ایستاده می میرند اثر مهسا باقری پی دی اف PDF رایگان اندروید و ایفون

داستان دختری است به نام سودا که دانشجوی رشته پرستاری در اصفهان است، رضا پسر همسایه خواستگار چند ساله سوداست، ولی سودا عشقی ممنوعه در دل دارد، او برای فرار از این فکر، علی رغم تفاوت فرهنگی و مالی با رضا نامزد میکند، رضا طی یک درگیری قتل انجام می دهد و به زندان میافتد، خبر علاقه و عشق ممنوعه سودا با فیلم و عکس بدست خانواده اش میرسد و او از خانه رانده شده و …

خلاصه رمان : نخل ها ایستاده می میرند

جوابش را نمیدهم…زیر لب بد و بیراهی میگوید و از مقابل چشمانم گورش را گم میکند.با بی حوصلگی به این جماعت سرخوش نگاه میکنم که با حرکات تند و تیزشان چه راحت میتوانند انرژی شان را تخلیه کنند…کاش راهی هم برای تخلیه این همه حس های بد و نفرت انگیز من پیدا میشد. نفسم را با شدت بیرون میفرستم و زبانم را روی لبهایم میکشم….نگاهم به طبقه بالا می افتد.

شاید آنجا باشد تکانی به خودم میدهم و از دیواری که کنارش ایستاده ام فاصله میگیرم…به سمت راه پله منتهی به طبقه بالا میروم…با دست افرادی که سر راهم سبز میشوند را کنار میزنم…یک نفر تنه میزند…با انزجار کنار میکشم…دست روی شال عقب رفته ام میگذارم و پایم را روی پله اول میگذارم. من از این پله بالا آمدن ها در مهمانی ها دل خوشی ندارم…خاطرات بدی را برایم زنده میکنند…اما چاره چیست؟ هر چند تردید دارم…اما عزمم جزم است برای پیدا کردنش…همین دوساعت پیش تماس گرفته بود…اصرار کرده بود…التماس کرده بود که به دنبالش بگردم…به دنبال تنها داشته زندگی اش…کاش در جوابش گفته بودم من را سننه!!! …