رمان لند
دانلود رمان

توضیحات

دختری که در پرورشگاه زندگی می‌کند، طی اتفاقاتی توسط بزرگترین باند مافیا برای نجات جان خواهرش و اهدای مغز استخوان دزدیده می‌شود. دشمن سرسختی که برای پیدا کردن خواهر گمشده‌اش از پرورشگاه وارد بازی کثیفی می‌شود، و دو برادر از باند مافیا عاشق دختری می‌شوند که حاضرند برای به دست آوردنش با هم دشمن شوند. رئیس باند مافیا به اجبار با خواهر خودش رابطه برقرار می‌کند و به خاطر گذشته سیاهش به او آسیب می‌زند، اما در این بین قلبش اسیر دختری می‌شود که زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

(بدون سانسور) دانلود رمان هپروت از مهسا

چکیده رمان هپروت اثر مهسا :

در حالی که صورتش رو آنالیز میکردم لب زدم من ترسو نیستم و به توام احتیاجی ندارم پوزخندی زد و به سمت ماشینش رفت و شونه ای به نشونه ی باشه تکون داد سوار شد. نیم نگاهی به ساعت انداختم که هشت شب رو نشون میداد. این اطراف رو نمیشناختم و از طرفی ام نمیخواستم سوار ماشینش شم. چنگی به موهام زدم و مجبوری به سمت ماشینش که همونجا پارک بود رفتم چنگی به موهای خوش فرمش زد و با طعنه گفت: دختر کوچولو ترسید به من پناه آورد؟! گفری نگاهش کردم و زیر لب فحشی بارش کردم و خواستم پیاده شم که قفل ماشین رو زد و ترسیده بهش خیره شدم عصبی از میون فک قفل شده ش غرید یا میشینی تو ماشین یا اگه پیاده شدی دیگه من اینجا منتظر نمیشم با ناز و عشوه سوار شی خانم مجد از محکم بودن حرفش ته دلم خالی شد عجب ابهت و اخلاق سگی ای داشت.

حرفی نزدم و سرم رو به سمت شیشه چرخوندم که طولی نکشید ماشین به حرکت در اومد و بعد از چند دقیقه گفت: میدونستم رو حرفم حرف نمیزنی گرچه کسی حقش نداره متعجب به سمتش چرخیدم این مرتیکه کوه غرور تو خودش چی دیده بود که به خودش اجازه میداد هر طوری دلش میخواد با آدمها رفتار کنه و اونارو زیر پاهاش له کنه؟! برسام شاهی چنگی به موهای طلاییم زدم و در حالی که از عصبانیت طول و عرض اتاق رو طی میکردم نفس عمیقی کشیدم و خیره به عکسهایی شدم که به دیوار چسبونده بودم. اولیش آیگل بود کسی که به خونش تشنه بودم عمیقا دلم میخواست تیکه تیکه اش کنم و انقدر عذابش بدم تا به خواسته هام برسم.(https://onlineroman.ir)

دومین نفر مریدا بود چهره ی مظلوم و آروم اما در عین حال شیطون تنها کسی بود که هیچ نظری راجبش نداشتم جز نابودیش خیره به عکسهای شاهان و بارید و بردیا بودم شخصهایی که مانع کارام میشدن خودکار قرمزی رو از روی میز چنگ زدم روی عکس بردیا به ضربدر کشیدم اون مرتیکه باید به خاطر این که طرف من نگرفت و سمت شاهان وایساد تقاص پس بده در حالی که سیگارم رو روشن میکردم یک عمیقی بهش زدم و دودش رو به بیرون فوت کردم. با داخل شدن آیهان به اتاق نیم نگاهی بهش انداختم و لب زدم بار آخرت باشه بدون در زدن مثل گاو سرت میندازی پایین میای تو پوکرفیس نگاهم کرد بی اهمیت بهم روی کاناپه رو به روییم نشست و لب زد اوضاع چطوره برای بردیا تصمیمی گرفتی؟!

(بدون سانسور) دانلود رمان هپروت PDF مهسا

خرید کتاب
تماس بگیرید
  • admin
  • 19 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای دانلود رمان هپروت PDF مهسا بسته هستند
https://romanland.ir/?p=27674
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!