توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان آرزوهای گمشده از دلربا عجملو با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
صدای بوق ممتد گوشی نشان از قطع تماس توسط فرد پشت خط را می داد. گوشی را پایین آورد و روی میز پرت کرد. آرنجهایش را روی میز گذاشت و سرش را میان دستانش گرفت. پیشانیاش نبض میزد و تیغهی بینیاش از درد سرش به گزگز افتاده بود. حس می کرد هوا در اتاق جریان ندارد، چند باری عمل دم و بازدم را انجام داد؛ اما…
خلاصه رمان : آرزوهای گمشده
اما انگار راههای تنفسیاش هم مسدود شده بود. دکمه ی اول پیراهنش را باز کرد و پشت گردنش را ماساژ داد. لبهی میز را چسبید و صندلی گردانش را کمی عقب کشید. بلند شد و خودش را به پنجرهی سر تا سری اتاقش رساند که در انتها به یک در کشویی ختم میشد و رو به محوطهی سرسبز و گل کاری شدهی حیاط پشتی بود. جایی دنج و بدور از شلوغی محوطهی جلویی ساختمان. در را باز کرد و همانجا ایستاد. هجوم هوای مطبوع و نسبتا خنکِ عصرِ خرداد ماه هم نتوانست حالش را بهتر کند.
در دلش آشوبی به پا بود. جملات آخر نِسا و صدای پر بغضش در گوشهایش می پیچید و به حال بدش دامن می زد. « دیگه خودمو گم کردم… حتی خندیدنم یادم رفته، دیگه خسته شدم. » تماس نسا و حرف هایش آرامشش را دست خوش طوفان کرده بود. وقتی پای نسا و زندگی درهم و حال آشفته اش در میان بود، نمیتوانست کنترلی روی اعصابش داشته باشد و آرام بماند. اینکه نمی توانست کاری کند عصبی و کلافهاش میکرد. تا کی می توانست گوشه ای بایستد و تماشا کند و فقط شنونده باشد؟!
نسای همیشه آرام و صبورش هم، دیگر خسته شده بود. مدام طول اتاق را میرفت و برمیگشت. گذشته ها جلوی چشمانش رنگ گرفته بود. چه روزهایی از سر گذرانده بودند. همه چیز از بیرون خوب بود؛ خانواده ای سرشناس و موفق، پدر و مادری با اصل و نسب و تحصیل کرده که فرزندان به ظاهر موفق و خوبی تربیت کرده بودند اما… خودشان و زندگیشان مصداق بارز ضرب المثل ” ظاهرمان مردم را می کُشد و باطنمان خودمان را ” بود. نگاهش به تصویر خودش در شیشهی رفلکس پنجره افتاد…
البته که خوندن رمان بازگشتی به زندگی عادی نیست، اما خلاصهای از واقعیت های زندگی چندان دور نیستن، نه؟
بعضی اوقات فقط میشه با یه کتاب خوب و فضای اون درگیر شد و همه چیز رو فراموش کرد.
همواره از خوندن رمان لذت میبرم و گاهی احساس میکنم مثل یکی از شخصیتها در دنیای داستان زندگی میکنم، خیلی خوبه!