توضیحات
مریم در رمان تلاطم یک قلب، یک دختر شمالی اهل گیلان است که برای تحصیل در رشته ی معماری وارد دانشگاه شیراز میشه… استاد درس هندسه اش یه پسر ۳۰ ساله است که چشمش مریم رو میگیره و هر روز باهاش کل میندازه و این کل کل ها کم کم روزنه ی عشق رو تو دلشون پرورش میده اما…
نام این اثر: رمان تلاطم یک قلب
نگارنده: زهرا خزائی
سبک: عاشقانه
قسمتی از رمان تلاطم یک قلب
مریم مامان دختر یک دقیقه زمین بشین مگه همه بازیه پسرای فامیلی…. همونطور که به توپ ضربه میزدم و به سمت سینا و مهراد پسر عموم شوت میکردم گفتم:
_وای مامان … تو که نمیدونی من به پسرا گفتم زکی… از بس پا به توپم خوبه!!!
و قهقه کنان به بازیم ادامه دادم و مامان و زنمو لیلا هم نظاره گر بازی من و پسر عمو هام بودن!!!
با یه حرکت جانانه توپ رو به سمت دروازه شوت کردم و خیلی قشنگ توپ گوشه ی دروازه ی آجری قرار گرفت به دیوار پشت سررسید.. دستام رو کشیدم و داد زدم:
_هورااااا…توی دروازه… گل برای مریم…
می دویدم و می خندیدم. بدنم تماما غرق تو عرق بود که نفس نفس زنان روی زمین نشستم و سینا اومد و کنار نشست:
_این دفعه.. این دفعه تو بردی،اما اما دیگه من نمیزارم یه دختر باعث بشه من ازش ببازم…
از سر جام بلند شدم و همونطور که توپ رو با یه ژست پسرانه زیر بغلم گزاشته بودم. به سمت سینا پرتش کردم و گفتم:
_شتر در خواب بیند پنبه دانه!! هیچ کس نمیتونه حریف مریم بشه…