توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان حباب خیال از پریسا حصیری با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دلارام دختر کم سن و سال بلند پروازی که کنار خانواده ش احساس خفگی می کند و وقتی مجبور با ازدواج با انتخاب پدرش می شود به طور قاچاقی به کمک دخترعمویش از ایران به آمریکا فرار می کند و سال ها از خانواده خبر نمی گیرد تا بااینکه با دیدن پسرعمویش به دروغ می گوید در آمریکا ازدواج کرده است و گفتن به خانواده اش سودی ندارد و این ازدواج صوری را با دوست آمریکاییش بنام دیوید برگزار می کند غافل از اینکه دیوید واقعا عاشق اوست و ….
خلاصه رمان : حباب خیال
با رسیدن به سر کوچه نفس نفس می زند و دهانش را برای بلعیدن اکسیژن باز و بسته می کند. از خودش بدش آمد! مثل ترسوها فرار کرده بود، آن هم از یک پسر لاغر مردنی! برای خود شانه ای بالا می اندازد و جواب خودش را می دهد:”این دلیلی نمی شه که آزار رسوندن به یه دختر رو بلد نباشه”! بند کوله اش را بین انگشتانش می گیرد و با نفس عمیقی جلوی در خانه می ایستد. زنگ سفید و کوچک خانه را می فشارد و با باز شدن در توسط دلشاد خواهر کوچکش زانو می زند.
عاشق همین ته تغاری می بود که او را بند این خانه ی کلنگی و کوچک کرده بود. موهای بلند و خرمایی رنگش را می بوسد: -مامان کجاست؟ دلشاد انگشت در دهان می گذارد و متعجب به موهای کوتاه کرده ی خواهرش چشم می دوزد. دلارام با نگاه خیره ی دلشاد دست روی پیشانیش می گذارد و با فهمیدن بیرون آمدن موهایش سریع آن ها را به داخل مقنعه هل می دهد. سلام مادر اومدی؟ با شنیدن صدای مادرش رنگ از رخساره اش رخت می بندد: -آ…آره.
مادرش سر تا پایش را کنکاش می کند و می پرسد: “اتفاقی افتاده؟”- سرش را به طرفین تکان می دهد و با تپش قلبی که گریبان گیرش شده بود از سه پله ی منتهی به در ورودی خانه بالا می رود. در اتاقش را محکم باز می کند و پشت در چنبره می زند. دستش را بر روی قلبش می گذارد و با آرامش سعی در منظم کردن ریتم نفس هایش می کند. چه قدر بی عرضه بود که حتی اجازه ی کوتاه کردن موهایش را نداشت و حالا باید در این اتاق با قلبش سر و کله بزند. چه قدر زندگی وحشتناکی داشت!
آیا مشکل دارد که یک رمانی که در خارج از کشور به زبان انگلیسی نوشته شده است را با ترجمه ماشینی به فارسی تبدیل کنم؟
احساس میکنم که اون مرد در داستان این کتاب، من هستم.
یکی از چیزایی که من خوندن رمانها رو دوست دارم، اینه که همه داستانها از نگاه شخصیت های مختلف روایت شده و این درک ذهنی من رو از مسئله زیاد کرده.