رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان درجه دو
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: رویا قاسمی و گیسو خزان
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 1044

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان درجه دو از رویا قاسمی و گیسو خزان با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه 2 باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور چشمی فامیل، عاملی می‌شه برای تشدید حس حسادت و رقابت. تا اینکه سیما برای جلو زدن از فرحان و پیشرفت تو کارش تصمیم می‌گیره…

خلاصه رمان : درجه دو

بابا سید همیشه می گفت که باید ارج و قربت پیش خدا بالا باشه، بنده ی خدا کی هست که بخوای ارج و قربت رو بهش نشون بدی! می گفت، خدا باید با نگاهش با توجهش به آدم ها، عزت بده! بعد رفتن بابا سید، هروقت که دلم براش تنگ می شد از خدا می پرسیدم، چرا یکی رو که بهم باور می داد که تو نگاهت با منه، رو ازم گرفتی؟ همه چیز به اندازه ی کافی سخت بود، من فقط بابا سید رو داشتم که بهم اطمینان خاطر داشت! بعد بابا سید، این آدم هایی که از پوست و خونشون هستم، دنیا رو برام سخت گرفتند.

نمی فهمیدن من یه دخترم با آرزوهای بزرگ و شاید که دور. تحمل آدم های خونه، بعد بابا سید سخت بود. نه مامان نه بابا نه اون جقله که هفت روز هفته این جا پهن بود، آدم فهمیدن من نبودن! نبودن که بعد یه فیلم برداری سخت که اومده بودم خونه مدام سرم غر میزدن که باید بذارم کنار این حرفه ای رو که جز دردسر برام چیزی نداره. حس من به آدم های این خونه خنثی بود. جای بابا سید کنار صندلی کنار شومینه، خالی بود و عبای سبز رنگش هنوز از روی شونه های صندلی آویزون بود.

کسی تو این خونه دلش را نداشت که اون عبا رو برداره و بذاره توی کمدی که صاحبش ماه ها بود که دیگه بین ما نبود. تسبیحش هنوز هم از دسته ی صندلی آویزون بود و چقدر خوب که یک شب قبل از این که بره چیزی از خودش رو مثل حضور هر روزه ش برامون گذاشت، یه گوشه از این خونه. _سیما میشه صدای اون آهنگ رو کم کنی؟ سرمون رفت! هنوز چشمام بسته ست و دلم نمی خواد این حالت خلسه ای که توش فرو رفتم رو ترک کنم‌. در اتاقم باز میشه. _عمه میگه صداش رو خفه کن! چشم هام رو باز می کنم….

خلاصه کتاب
سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه 2 باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور چشمی فامیل، عاملی می‌شه برای تشدید حس حسادت و رقابت. تا اینکه سیما برای جلو زدن از فرحان و پیشرفت تو کارش تصمیم می‌گیره...
خرید کتاب
27,400 تومان
https://romanland.ir/?p=4671
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • بهتاش
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان با وجود کوتاهی بهار جوانی و فرار از محدودیت‌های روحی رو دقیقا به همین شیوه می‌نویسه که می‌خواهیم در دنیای امروز زندگی نصیبمون باشه.

  • بهنود
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظر شما رمان‌ها در کدام فرمت قابل دانلود هستند؟

  • بهزاد
    9 آذر -622 | 00:00

    خوندن رمان‌ها مثل اینه که به یه پازل علاقه‌مند باشی و هر تکه رو به محلش بچسبونی تا در نهایت تکه‌ها به هم قرار بگیرن، عالیه!

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!