رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان دیوانه ترین عاشق این شهر
  • ژانر: عاشقانه، همخونه ای
  • نویسنده: سهیلا محبوب
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 893

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان دیوانه ترین عاشق این شهر از سهیلا محبوب با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نیهاد مردی که از زندگی بریده و فقط به فکر انتقامه… انتقام از همه اونایی که بهش خیانت کردن و زخم زدن اون حتی بچه یک ساله خودشو هم نمی‌خواد پدر بزرگ نیهاد اونو مجبور به ازدواج با نازان می‌کنه دختری که می‌تونه هم مادر خوبی برایه سامین و هم همسر خوبی برایه نیهاد باشه ولی…

خلاصه رمان : دیوانه ترین عاشق این شهر

آیلار به همراه پدرم وارد شدن و من احمقانه با دستام صورتمو پوشونده بودم تا شناسایی نشم… آخه اینارو کی خبر کرد من که شماره ندادم حتی اگه منو می بردن شکنجه گاه و مثل ساواک شکنجم می دادن من شماره و آدرس رو مغور نمی اومدم… از بین انگشتام نگاهشون کردم سروانه داشت بهشون یچیزایی می گفت با دستش که من اشاره کرد آیلار و پدرم با اخمی که با صد من عسلم نمیشد خوردشون سرشونو چرخوندن تا بنده رو مشاهده بفرمایند. بعد چشمشون چرخید به این گوزن کناری من

که انگار دستشو از عالم و آدم شسته و دیگه هیچی به خیالش نیست نگاه کردن… پدرم اخماش درهم شد ولی چشمای آیلار درخشید… با لبخند مرموزی به سمتمون قدم برداشت… مثل همیشه شیک و پیک کرده بود من با این سنم نمیتونم کفش 5سانتی بپوشم همش مثل عقب افتاده ها راه میرم و باید کفش پاشنه تخت بپوشم این مادر بزرگ ما همش کفش پاشنه بلند پاشه…بله این خانومی که خرامان و مثل دخترایه هجده بیست ساله داره با عشوه راه میره مادربزرگ بنده آیلار خانوومه که 65 سالشه و یه

دستش برایه سرکوفت و سرکوب زدن به من همیشه بالاست… بهمون نزدیک شد با چشمایی که مثل پروژکتور قوی چندصد واتی نور ازش تشعشع می کرد به اوشون گوزن نگاه کرد… آیلار: دستاتو از صورتت بردار عزیزم ما دیگه اومدیم.. پیشتیم نگران نباش… جاااااان… این آیلاره و آیا من زنده ام که همچین روزی رو میبینم… پیرمرده بهمون نزدیک شد پدرم داشت همچنان با سرهنگه… اه یعنی همون سروانه حرف میزد و از ظواهر امر پیدا بود عصبیم هست… تاجیک: شماکی هستین مادمازل؟؟ اوه شتتتت…

خلاصه کتاب
نیهاد مردی که از زندگی بریده و فقط به فکر انتقامه... انتقام از همه اونایی که بهش خیانت کردن و زخم زدن اون حتی بچه یک ساله خودشو هم نمی‌خواد پدر بزرگ نیهاد اونو مجبور به ازدواج با نازان می‌کنه دختری که می‌تونه هم مادر خوبی برایه سامین و هم همسر خوبی برایه نیهاد باشه ولی...
https://romanland.ir/?p=6480
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • بهری
    9 آذر -622 | 00:00

    بله، من به دنبال رمانی هستم که داستانش در دوره تاریخی واقعی اتفاق بیفتد، پیشنهادی دارید؟

  • بهرام
    9 آذر -622 | 00:00

    من می‌خواستم بدونم چه رمان‌های جدیدی به تازگی دارند منتشر می‌شوند؟

  • آرین
    9 آذر -622 | 00:00

    خواندن کتاب‌ها از ازدیاد دانش، افزایش تمرکز و بهبود سلامت روانی برخودار هستند.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!