توضیحات
نام رمان رایکا برگرفته از اسم یک پسر مغرور و زیبا هستش که به عسل علاقه مند است. عسل دختری زیبا اما بی بند و بار است که فقط چشم به ثروت رایکا دارد. رزا ،منشی و مترجم شرکت رایکا، به او علاقه مند میشود. در این میان مادر رایکا از او می خواهد که با رزا ازدواج کند..
نام این اثر: رمان رایکا
نگارنده: فهیمه سلیمانی
سبک: عاشقانه، ازدواج اجباری
قسمتی از رمان رایکا
با صدای ضربه ای که به در خورد، سرش را بالا آورد و به در نگریست: بفرمایید…
در به ارامی باز شد، دختری با صورتی ظریف و بینی قلمی و ابروهای بلند و خوش حالت داخل شد و روبروی او ایستاد . رایکا به صندلی چرمی اش تکیه داد و در حالیکه خودنویس داخل دستش را تکان میداد، به مغزش فشار آورد تا چهره دختر را بیاد آورد. اما هرچه اندیشید بی نتیجه بود.
به همین خاطر بار دیگر به برگه های روی میز روبرویش خیره شد و با بی توجهی پرسید:
– بفرمایید ….. امرتون
دختر جوان من من کنان گفت:
– ببخشید سرمدی هستم، رزا سرمدی
رایکا بی توجه به او، باز هم کلماتی را روی کاغذهای روبرویش یادداشت کرد و پرسید:
– اسم شما باید چیزی را به یاد من بیاره ؟
دختر با لحنی ارام گفت :
– بله ، من از امروز قراره بعنوان مترجم شرکت…
رایکا سرش را بالا آورد و از پشت عینک، کمی چشمهایش را ریز کرد و دقیق تر به صورت او نگریست. اکنون بیاد می آورد که چهره او را کجا دیده است! دو روز پیش در میان فرم های درخواست کار، نام او را دیده و از منشی اش خواسته بود تا با او تماس بگیرد.