توضیحات
داستان رمان زخم عشق، درباره دختری به اسم باران هست که با داشتن فرزندی در جستجوی کار به عشق سابقش مراجعه میکنه تا براش کاری پیدا کنه. بارانی که در سختی و رنج زندگی دست و پا میزنه و رهام فتاحی مردی بیتفاوت …
نام این اثر: رمان زخم عشق
نگارنده: ملیحه بخشی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان زخم عشق
روی دفترم نامش را نوشتم و یک دوستت دارم زیبا هم تنگش زدم… «رهام فتاحی دوستت دارم»
و جمله خبری که نوشته بودم را به قلبم چسباندم و دلم از ذوق ضعف رفت. این روزها زیاد با علی به خانه مان می آمد. سعی داشتند با هم کارگاهی هر چند کوچک بزنند و من ناخواسته عاشقش شده بودم. مهربان بود. آقا بود…چشم پاک بود و صدای خنده هایش که از اتاق علی می آمد، دل و دینم را برده بود…
هر روز سر یک ساعت خاص منتظرشان بودم که بیایند و دورهمی شان شروع شود. برایشان چای و کیک ببرم و از پشت در صدایش را بشنوم و گاهی هم با هم چشم در چشم شویم و او بگوید:
– باران؟ خوبی؟
و من در دلم صدها پروانه به پرواز درآیند…یا صدایم بزند..
– خواهر علی!
و من توی دلم پایکوبی راه بیندازم که چقدر صدایش زیباست حالا با هر لقبی که صدایم بزند…نوشته ام را مقابل چشمانم گرفتم و لبانم را به اسمش مهر کردم و چشم بستم. از کی اینهمه واله و عاشقش شده بودم؟ دفترم را به قلبم چسباندم و نمی دانم کی با آن دفتر در دستم خوابم برد…