توضیحات
تاوان زندگی پرستش است و کیان. زندگی پر شباهت هر دو به خاطر اشتباهات دیگران دچار تغییراتی می شود. پرستش صبوری را پیشه می کند و فراموشی را انتخاب می کند. اما کیان سالها صبر و تلاش می کند تا انتقام بگیرد، انتقام تاوان اشتباهات دیگران. حالا بعد از شش سال، زمانش رسیده. زمان انتقام گرفتن…انتقامی که در قالب رمان سایه تاوان آن را می خوانیم….
نام این اثر: رمان سایه تاوان
نگارنده: مژگان فخار
سبک: عاشقانه، انتقامی
قسمتی از رمان سایه تاوان
آرامگاه برخلاف پنجشنبه های گذشته، خلوت بود و باد شدیدی می وزید. نم نم باران شدیدتر شده بود، اما هنوز ایستاده بود. خیره به سه سنگ قبر جلوی پایش. خیره به اسم روی آنها. قطرات آب از تار موهای مشکی اش به زمین می چکید. پالتوی چرم مارک و گران قیمت مشکی اش خیس شده بود. اما برایش اهمیت نداشت، در یک روز از سال، نه لباس های گران قیمتش اهمینی داشت نه زندگی و کارش.
در ده اسفند هر سال، هیچ جیز برایش مهم نبود. این روز سالگرد فوت سه عزیزش بود. سه عضو خانواده چهار نفره اش. که هر کدام در سال هایی متفاوت فوت می کنند؛ اما روزشان یکی بود. ده اسفند…با تیپ سرتاپای مشکی اش، ایستاده بود و ذهنش حولی گذشته ها چرخ می خورد.
با خود فکر می کند، دلیل این تاریخ های یکسان فقط یک علت دارد. او فراموش نکند. فراموش نکند فوت عزیزانش را. فراموش نکند هدفش را. فراموش نکند و در پی فکر در سرش باشد.
