رمان لند
دانلود رمان
رمان شینا
  • حجم: 2.59 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

در بخشی از رمان شینا می خوانیم… تو کتابخونه دانشگاه نشسته بودم و داشتم در مورد تحقیقم مطالعه می کردم که پریسا اومد سر میزم و آروم گفت: شینا، یه دقیقه بیا بیرون. چی شده؟ بچه ها بیرون واستادن. باشه برای بعد باید چند تا چیز رو پیدا کنم. گفت: حالا بلند شو بیا! بعدا به این چیزا می رسی!

نام این اثر: رمان شینا
نگارنده: ماندانا معینی
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان شینا

دیدم اگه بلند نشم، انقدر حرف می زنه تا نظم کتابخونه رو مختل بکنه! بلند شدم و باهاش از کتابخونه اومدم بیرون که دیدم بچه های کلاس، یه خرده اون طرف تر، دور هم جمع شدن. دو تایی رفتیم پیششون که خسرو تا منو دید یه سوت کشید و گفت »تو مانکنی یا دانشجو ؟! خیلی امروز خوشکل شدی!

ازش تشکر کردم که مهرداد گفت »شینا برای امشب بلیط گرفتیم. توام می آی؟ « من با مادرم و بعضی از اقوام تو یکی از شهرهای کالیفرنیای آمریکا زندگی می کردیم. مادرم پزشک بود و من وقتی خیلی کوچک بودم از پدرم جدا شده بود و با من به آمریکا اومده بود. سال سوم دانشگاه رشته معماری بودم و حدودا سیزده چهارده سال می شد که ایران رو ندیده بودم.

آخرین باری که برگشتم ایران، تقریبا شش هفت سالم بود و فقط به مدت چند هفته برای دیدن اقوام در ایران ماندیم. »بلیط چی! کنسرت ابی! چیزی نمونده که بشه! «یه مرتبه شروع کرد به خوندن »!خاطره مثل یه پیچک، می پیچه، رو تن خسته م، دیگه حرفی که ندارم، دل به پیغوم تو بستم، دل به پیغوم تو بستم!

خرید کتاب
30,000 تومان
https://romanland.ir/?p=29861
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!