توضیحات
(بدون سانسور) دانلود رمان نزدیک خانه از کارا هانتر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دیزی دختربچه ای ۸ ساله است که در مهمانی آخر شب در خانه خودشان در شهر اکسفورد گمشده است و خانوادهاش پس از این که مدتی به دنبالش گشتهاند به پلیس اطلاع داده اند. خبر گم شدن دیزی خیلی زود همه جا پخش میشود در جریات تحقیقات پلیس روشن میشود که مسئله خیلی پیچیدهتر است و ممکن است پای جنایتی در میان باشد! پلیس خیلی زود متوجه میشود که پدر و مادر دیزی رفتاری عجیب دارند و با پلیس برای پیدا کردن جزئیات همکاری نمیکنند. داستان با فلاش بک هایی به زندگی این خانواده پیش میرود تا گذشته تاریک آنها را برملا سازد.
قسمتی از متن رمان نزدیک خانه
دخترک میگوید چیزی رو که میخوایم پیدا کردیم ولی فکر کردم شاید بخواین اتاق رو ببینین؛ حتی اگه واردش
نشیم. وقتی در را باز میکند منظورش را میفهمم این جور اتاق های بچه را فقط میشود در فیلم های طنز تلویزیونی دید. هیچ چیز در اتاق ولو نیست و چیزی هم زیر تخت چپانده نشده است. شانه دقیقاً کنار هم قرار گرفته اند. و برس عروسک ها مرتب کنار هم نشسته اند. با چشمان گرد و براقشان به ما زل زده اند دیدن اتاق بیشتر نگرانم می کند.
چون بچه پرشروشوری که من در آن فیلم ویدئویی دیدم با این اتاق مرتب جور در نمی.آید. بعضی اتاق های خالی شخصیت آدم هایی را که قبلاً در آن ها زندگی میکرده اند تداعی میکنند اما این اتاق روح ندارد. تنها چیزی که نشان می دهد روزی آن دختربچه این جا بوده پوستر یکی از شخصیتهای کارتون های والت دیزنی است که به یکی از دیوارها چسبانده اند؛ پرنسس مریدا در انیمیشن شجاع با موهای قرمز به هم ریخته و تنها در جنگل که زیر آن با خط نارنجی درشت نوشته شده است سرنوشتت رو تغییر بده جیک هم عاشق این فیلم بود.
دو بار او را به دیدن آن بردیم. پیام خوبی برای بچه ها داشت اشکالی نداره خودت باشی فقط باید جرئت داشته باشی خود واقعیت رو نشون بدی. دخترک کنار من رشته افکارم را پاره میکند و می گوید: «وحشتناکه، نه؟ حداقل عقلش میرسد صدایش را پایین نگه دارد. این طور فکر می کنی؟ ماسک روی صورتش را برداشته است و میبینم که روی بینیاش چروک میاندازد خیلی رؤیایی به نظر میرسه منظورم اینه که میشه همه چیز این قدر مرتب باشه؟ باور کن هیچ کس این قدر اسمشو دوست نداره.