رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان نشناختمت (جلد دوم)
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: دوشیزه
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 293

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان نشناختمت (جلد دوم) از دوشیزه با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

شادن بعد از اینکه تصمیم میگیره از زندگی مسیح بره تمام تلاشش و برای اداره کردن زندگیش به تنهایی میکنه… ولی از یه سری حقایق نمیتونه فرار کنه و اتفاقاتی میفته که تصمیمش و عوض میکنه… اما این تصمیم هم میتونه ضامن خوشبختیش با مسیح باشه یا بازم راه غلط و انتخاب کرد؟؟؟

خلاصه رمان : نشناختمت

با صدای خسته نباشید خسته نباشیدایی که از گوشه و کنار کلاس شنیده میشد سرعت نوشتنم رو بیشتر کردم و وقتی مطمئن شدم از اینکه دیگه چیزی برای نوشتن رو تخته نیست و استادم رضایت داده به تموم شدن کلاس کلر بوکم رو بستم و گذاشتم تو کیفم… سریع بقیه وسایلمم جمع کردم چون به احتمال زیاد کلاس سورا تا الان تموم شده بود و از اونجایی که یک دقیقه منتظر موندن براش مثل جا به جا کردن یه کوه با دست خالی سخت و غیرممکنه باید این زمانو کوتاه می کردم.

تا لطف کنه و بمونه تو اون راهرویی که چند وقتی بود برام تبدیل شده بود به تونل وحشت رو با هم رد کنیم… از دور دیدمش که داشت آماده رفتن میشد… به سرعت قدم هام اضافه کردم و خودمو چسبوندم بهش و از بازوش آویزون شدم… هینی کشید و با حرص گفت: -شادن… به خدا آخرین باره که منتظرت می مونما… دو ساعته کلاسم تموم شده… -اولاً که شرمنده… نمیدونم میدونی یا نه… ولی من تو اون کلاس دانشجوام نه استاد… بعدشم… دیگه چرت و پرت نگو لطفا…

تو آدمی هستی که دو ساعت منتظر بمونی؟؟؟با عقل جور در میاد؟؟؟ -دفعه بعد بهت نشون میدم چی با عقل جور در میاد… -تقصیر خودته که این ترم این درس و با من برنداشتی که هم خودت و راحت کنی هم منو… -من از این استاد خوشم نمیاد… میمونم ترم بعد با رافعی برمیدارم… -نگو از این استاد خوشم نمیاد… بگو از اون استاد بیشتر خوشم میاد… -حالا هرچی… بعدشم… من مثل تو نیستم که شوهر داشته باشم و بخوام این ترمم زود تموم کنم و برم بشینم ور دلش…

خلاصه کتاب
شادن بعد از اینکه تصمیم میگیره از زندگی مسیح بره تمام تلاشش و برای اداره کردن زندگیش به تنهایی میکنه... ولی از یه سری حقایق نمیتونه فرار کنه و اتفاقاتی میفته که تصمیمش و عوض میکنه... اما این تصمیم هم میتونه ضامن خوشبختیش با مسیح باشه یا بازم راه غلط و انتخاب کرد؟؟؟
https://romanland.ir/?p=5445
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پرتو
    9 آذر -622 | 00:00

    برای شناخت بهتر شخصیت‌های اطرافم خوندن رمان خیلی مفید بوده.

  • آفرین
    9 آذر -622 | 00:00

    به نظرم رمان‌ها روشی مطلوب برای ایجاد حواسی‌به‌جمع و درک عواطف و احساسات هستن.

  • پیروز
    9 آذر -622 | 00:00

    خیلی خوشم میاد وقتی کسی با اشتیاق بهم میگه که یه کتاب خوب پیدا کرده‌ام.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!