رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان نور چشمانم باش
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: عاطفه میاندره
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 1335

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان نور چشمانم باش از عاطفه میاندره با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آنالی عاشق پسرعموش شاهینه. شاهین اما دختری که عاشقش بوده رو بنا به مخالفت خانواده‌ها نتونسته بدست بیاره… چند سال که از ازدواج هیوا می‌گذره شاهین و آنالی نامزد می‌شن. ولی چند روز قبل عروسی شاهین می‌گه نمی‌تونه و می‌ره، چون هیوا جدا شده و برگشته. آنالی می‌مونه و جشن عروسی بدون داماد…

خلاصه رمان : نور چشمانم باش

مردمک های شاهرخ از شیشه ی پایین کشیده ی ماشین روی دنباله ی بلند لباس عروس لغزید. آرام آرام روی زمین کشیده می شد.قبل از قدم گذاشتن داخل حیاط آنالی به عقب چرخ ید.نگاه معصومش قلب شاهرخ را به درد آورد .او برایش مثل شادی عزیز بود. برادرانه… زیر لب شاهین را لعنت کرد و استارت زد. دست که تکان داد، آنالی لبخند زد. تلخ و غمگین… پدر در را بست و با دست دیگر قلبش را چنگ زد. گوشه ی چشمانش که از درد جمع شد، قلب آنالی هم درد گرفت. به خاطر همین قلب ناراحت پدر قبول کرد

امشب جای شاهین سرسفره ی عقد شاهرخ بنشیند. شاهرخی که فقط دوسال از او بزرگتر بود. همبازی شیطان کودکی هایش… گلناز با نگرانی جلو رفت. _اردلان؟ خوبی؟ خوبم! چیزی نیست! مال خستگیه! مال آبرو بود. خستگی بهانه بود. بهانه ای برای نگاه نکردن در چشم های خیس تنها دخترش… _آنا رو ببر تو گلی جان… خسته شده! من یه خرده هوا بخورم میام! هوای دم کرده ی روزهای آخر شهریور گرگان خفه تر از همیشه نفس کشیدن را سخت می کرد برای عروس تنهای امشب. _ببرش گلی جان. ببرد تا نبیند.

ببرد تا بتواند راحت و مردانه بگرید. مادر دستش را گرفت. _بریم تو مامان! بی حرف به دنبال مادر کشیده شد .نگاهش هنوز چسبیده به چشم های پدر بود .کفش هایش را همان جلوی در با نفرت در آورد. پاهایش به زق زق افتاده بودند. لعنت به پاشنه ی بلند کفش هایی که باز هم به انتخاب شاهین بود. اشکش چکید. اتاقش چون جعبه ی خاطرات در برش گرفت .همه جا شاهین بود. همه جا… شاهین خائن دروغ گو… پلک هایش را محکم فشرد. شاهین رفته بود، با خواهر هیراد… درست یک هفته قبل از عروسی…

خلاصه کتاب
آنالی عاشق پسرعموش شاهینه. شاهین اما دختری که عاشقش بوده رو بنا به مخالفت خانواده‌ها نتونسته بدست بیاره... چند سال که از ازدواج هیوا می‌گذره شاهین و آنالی نامزد می‌شن. ولی چند روز قبل عروسی شاهین می‌گه نمی‌تونه و می‌ره، چون هیوا جدا شده و برگشته. آنالی می‌مونه و جشن عروسی بدون داماد...
خرید کتاب
تماس بگیرید
https://romanland.ir/?p=6611
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پریسا
    9 آذر -622 | 00:00

    خیلی وقته دیگه کتاب نخونده بودم، اما مطمئنم این رمان، منو دوباره به دنیای کتاب‌ها می‌بره.

  • آموز
    9 آذر -622 | 00:00

    برای من خوندن رمان خیلی چیزها رو درباره شخصیت ها و مسائل مختلف آشنا می کنه.

  • بهنوشه
    9 آذر -622 | 00:00

    این رمان به عنوان مثال خوبی از توانایی صفحه در خلق داستان طولانی با بهره گیری از حداقل شرایط، خوبه.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!