رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان ویتامین_AD
  • ژانر: #عاشقانه
  • نویسنده: اُمگا
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 1143

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان ویتامین_AD از اُمگا با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

نقاشی را دوست دارم، گل‌ها را درون گلدان می‌کشم، نمک را در نمکدان می‌کشم، ماهی را در ژرفای دریا می‌کشم، آب را در حوض می‌کشم، ماه را در شب می‌کشم، عروسک را در دست سارا می‌کشم، پدر را پشت در، با دستی پر می‌کشم، خنده را بر چهره‌ی تو می‌کشم، عشق را در سینه‌ی تو می‌کشم، دستم را در دست تو می‌کشم، من نقاشی را دوست دارم ولی… درد را هم با عشق می‌کشم تا روزی که… آرام‌آرام پر بکشم!

خلاصه رمان : ویتامین_AD

همه ی خانه کور بود و حتی صدای سوت سوتوکور هم نمی آمد، درست بعد از رفتن بابابزرگ باغ بوی سنگ قبر گرفته بود. وابسته اش بودم، افسرده بودم ولی نمی دانستم عمو حسن دقیقاً چه دارویی برایم تجویز کرده بود که اینگونه شکر به عقلم می پاشید، قهقهه میزدم و با خودم درگیر بودم. تنهایی هم که دیگر شده بود نمک روی زخم روانی ام! مراسم چهلم هفته ی دیگر بود، عمو احسان و خانواده اش می خواستند بعد یک دنیا سال به ایران برگردند و در مراسم چهلم شرکت کنند و بگویند مثلاما هم بابابزرگ را می شناختیم.

خیلی وقت بود ندیده بودمشان، آخرین باری که یادم می آمد… خوب… اصلا ندیده بودمشان؟ فقط از روی عکس ها و فیلم ها چهره شان را به خاطر می آوردم. دلم می خواست صاف در چهره شان زل بزنم و بگویم: – من حوصله ی یک ملودرام یا به معنی واقعی یک داستان احساسی با پسرعموی فرنگ دیده ام ندارم. آنقدر اینترنت را درو کرده بودم و از اینور و آن مخم تاب برداشته بود و رمان خوانده بودم که کلا فکر می کردم. هر آدمی که بعد از یک اتفاق مهم در زندگی ام بیفتد شوهر آینده ام است و خلاص!

دلم هم مثل چاه فاضلاب خانه ی آن سر حیاط گرفته بود. نه از تنهایی، از شلوغی تلخ روزهای پیش. کاش همیشه آدم ها سرسام بگیرند از سروصدای خنده ی آدم های دور و برشان! پرده های سلطنتی را کنار زدم، دلم مرور خاطرات می خواست، شکر به عقلم پاشیده بودند ولی دلم که دل همان “آوا “ بود. آخر هم همین دل از همه بیشتر سرش میشد. داروها و کوفت و زهرمارهای دیگر بلد نبودند جلوی قلب انسان را بگیرند. باید به خاطر عقب ماندن دانشمندان در این حوزه خدا را شکر می کردم. هز روزی باید ترسید که…

خلاصه کتاب
نقاشی را دوست دارم، گل‌ها را درون گلدان می‌کشم، نمک را در نمکدان می‌کشم، ماهی را در ژرفای دریا می‌کشم، آب را در حوض می‌کشم، ماه را در شب می‌کشم، عروسک را در دست سارا می‌کشم، پدر را پشت در، با دستی پر می‌کشم، خنده را بر چهره‌ی تو می‌کشم، عشق را در سینه‌ی تو می‌کشم، دستم را در دست تو می‌کشم، من نقاشی را دوست دارم ولی… درد را هم با عشق می‌کشم تا روزی که… آرام‌آرام پر بکشم!
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=6194
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • پی شاد
    9 آذر -622 | 00:00

    شاید می‌دونید چه کتاب‌هایی به من علاقه دارم و بتونید چندتا رمان مطابق سلیقه‌ام پیشنهاد بدین؟

  • ترنگ
    9 آذر -622 | 00:00

    آیا تابحال از یه سایت خارجی به صورت رسمی به فارسی ترجمه شده یا ویرایش شده، رمان دانلود کرده‌اید؟

  • حسین
    9 آذر -622 | 00:00

    البته که خوندن رمان بازگشتی به زندگی عادی نیست، اما خلاصه‌ای از واقعیت های زندگی چندان دور نیستن، نه؟

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!