رمان لند
دانلود رمان
  • نام: رمان پرستار عاشق
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: کوثر بیات
  • ویراستار: رمان لند
  • تعداد صفحات: 167

توضیحات

(بدون سانسور) دانلود رمان پرستار عاشق از کوثر بیات با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

دختری آرام و پاک از جنس نسیم، پسری زخم خورده از جنس تنفر و غرور، عشقی که قلب دو فرد متفاوت را بهم پیوند زد، اما دست سرنوشت انگار تازه داشت سختی هایش را به روی آنها می آورد….

خلاصه رمان : پرستار عاشق

“از زبان کامیار” اشکاش شروع به ریختن کردن، یه نگاه خیلی کوتاه اما وحشیانه و پر از نفرت بهم انداخت و رفت به سمت مبل رفتم نشستم اما فکرم همش پیش نسترن بود؛ شاید زود قضاوت کردم و تو حرفام خیلی زیاده روی کردم، دلم یه جوری شد !! نتونستم طاقت بیارم و به سمت حیاط راه افتادم. همه مشغول صحبت بودن و کسی متوجه من نبود، وسط حیاط یه تاب بزرگ داشتن که نسترن روش نشسته بود و از تکون خوردن شونه هاش مشخص بود که داره گریه میکنه؛ به سمت تاب رفتم و کنارش نشستم هیچ واکنشی نشون نداد و به هق هقش ادامه داد، دلم نمیخواست گریه کنه رو کردم بهش و گفتم،

من: میدونم زیاده روی کردم لطفا گریه نکن معذرت میخوام. سکوت… من: نسبت به زن ها دید بدی دارم برای همین از همه کارهاشون ایراد میگیرم. بازم سکوت… من: نسترن لطفا گریه نکن خانمی. لحنم ملایم شده بود! بعد از مدت ها، اولین باری بود که داشتم با لطافت و مهربونی حرف میزدم؛ اولین بار بود که بهش میگفتم نسترن!! نسترن: نسترن خانم. من: خیلی خب نسترن خانم گریه نکن معذرت میخوام درکم کن که بد ببین هستم. نسترن: اشکال نداره. دستم رو بردم اشکاشو پاک کنم که سرشو عقب کشیدو گفت: نسترن: چیکار میکنی دست نزن. من: باشه باشه. چند لحظه سکوت بینمون برقرار شد،

دلم گرفته بود نمیدونم چرا اما نسبت به نسترن حس متفاوت داشتم و از این حس می ترسیدم؛ یه دفعه شروع کردم به حرف زدن! من: نفرت من از زنها از 4 سال پیش شروع شد، دخترخالم غزاله 18 سالش بود یه دختر پر شور و شوق و شیطون که از کلکل با پسرا خوشش میومد؛ من زیاد با غزاله صمیمی نبودم تا اینکه، بعد از تموم شدن سربازیم مامانم تصمیم گرفت که واسم زن بگیره و بهم غزاله رو پیشنهاد داد، تا اون لحظه به غزاله فکر نکرده بودم و واکنش تندی به مامان نشون دادم و گفتم من نمیخوام ازدواج کنم درضمن دارم درسم رو ادامه میدم؛ مامان اما مرغش یه پا داشت، گفت که فکر کنم روش…

خلاصه کتاب
دختری آرام و پاک از جنس نسیم، پسری زخم خورده از جنس تنفر و غرور، عشقی که قلب دو فرد متفاوت را بهم پیوند زد، اما دست سرنوشت انگار تازه داشت سختی هایش را به روی آنها می آورد….
خرید کتاب
رایگان
https://romanland.ir/?p=9260
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات
  • تینوش
    9 آذر -622 | 00:00

    صدای چرخش صفحات کتاب بهترین موسیقی برای استراحت ذهنی منه.

  • اعظم
    9 آذر -622 | 00:00

    معمولاً من برای خوندن رمان مدت زمان زیادی نیاز دارم اما این رمان به خاطر حجم کوچکش، برای من عالی بود!

  • امید
    9 آذر -622 | 00:00

    من داشتن امکان کوچک کردن قابلیت‌های زندگیم در این صفحه جدید پیدا کردم که قبل تر نمی‌دونستم.

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

مطالب محبوب
  • مطلبی وجود ندارد !
فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!